دانلود رایگان کتاب کنسول افتخاری اثر گراهام گرین
دانلود کتاب کنسول افتخاری اثر گراهام گرین به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ادواردو پلار پزشک مجرد و انگلیسی تبار است و وقتی پسر بچه ای بوده به همراه مادرش پاراگوئه را ترک میکند و برای فرار از آشفتگی های سیاسی به بوینوس آیرس میآید. پدر انگلیسی وی در پاراگوئه به عنوان یک شورشی سیاسی باقی میماند بجز یک نامه، آنها دیگر هرگز چیزی از او نمیشنوند. هنگامی که پلار به کورینتس میرود، محلی با آب زیرزمینی آرام و نیمه گرمسیری، با دو ساکن انگلیسی دیگر در آنجا آشنا میشود. یک معلم انگلیسی پیر و عبوس، هامفریس و کنسول افتخاری انگلیس، چارلز فورتنام که یک الکلی طلاق گرفته و ترحم برانگیز است که از موقعیت خود برای کسب سود سوء استفاده می کند …
خلاصه کتاب کنسول افتخاری
دکتر پلار به خوبی میتوانست بار اولی را که چارلی فورتنوم را دیده بود به یاد بیاورد. ملاقات چند هفته ای پس از آنکه از بوئنوس آیرس به این شهر آمده بود دست داده بود.کنسول افتخاری سیاه بود و از تکان دادن هر دو یا عاجز دکتر پلار داشت به طرف بالای خیابان بولیوار میرفت که آقایی مسن از پنجره باشگاه ایتالیایی به بیرون خم شد و او را به یاری خواند به انگلیسی حرف میزد و توضیح داد: “پیشخدمت لعنتی به خانه رفته است.” وقتی دکتر پلار وارد باشگاه شد مردی را دید که کاملا شنگول به نظر میرسید تنها اشکال این
بود که نمیتوانست سرپا بایستد. اما این امر اصلا ناراحتش نمیکرد. میگفت روی زمین کاملا راحت است. میگفت: “من روی چیزهای بدتر از این نشسته ام، از جمله روی اسب ها. “پیرمرد گفت: “اگر یک بازویش را شما بگیرید، آن یکی را من میگیرم” ” این کی هست؟ ” “این آقایی که میبینید اینجا روی زمین نشسته و از بر خاستن امتناع میکند آقای چارلز فورتنوم، کنسول افتخاری ماست شما دکتر پلار هستید، مگر نه؟ از آشناییتان خوشوقتم. من دکتر همفریس هستم. دکتر ادبیات، نه دکتر طب. میشود گفت که ما سه نفر ستون های
جامعه انگلیسی در اینجا هستیم، اما یک ستون افتاده است.” فورتنوم گفت: “اندازه اشتباه بود” و چیزی درباره پیمانه عوضی گفت. باید پیمانه ای درست و حسابی داشته باشی وگرنه قاطی میکنی. “دکتر پلار پرسید مورد خاصی را جشن گرفته است؟ ” “کادیلاک تازه اش هفته پیش سالم رسید. و امروز یک مشتری برای آن پیدا کرده است”. “اینجا غذا می خوردید؟” میخواست مرا به ناسیونال ببرد، اما خیلی گیج بود، نمیتوانستیم به ناسیونال یا حتی به هتل من برویم. حالا باید به هر ترتیب شده برسانیمش خانه، اما اصرار دارد …