کتاب آخرین فداکاری

عنوانکتاب آخرین فداکاری
نویسندهریچل مید
ژانرفانتزی، عاشقانه، ادبیات داستانی، ادبیات نوجوانان
تعداد صفحه511
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب آخرین فداکاری (جلد ششم آکادمی خون‌آشام) اثر ریچل مید به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

ملکه تاتیانا کشته شده است و دنیای موروی‌ها دیگر هرگز مانند گذشته نخواهد بود. رز هاتاوی اینک به جرم ناکرده در انتظار اعدام است و در سرتاسر گیتی تنها یک مرد می‌تواند او را از این مخمصه برهاند. رز در کشاکش انتخاب عشق زندگی‌اش بین دیمیتری و آدریان سرگشته و حیران است …

خلاصه کتاب آخرین فداکاری

فرار کردن از دیمیتری فقط به خاطر گذشته رمانتیک مشکل دارمان نبود. وقتی گفتم نمی‌خواهم به خاطر من دچار مشکل شود منظورم همان بود. اگر نگهبانان پیدایم می‌کردند سرنوشتم خیلی متفاوت از آنچه که پیش از این با آن روبه رو بودم نمی‌شد، اما دیمیتری؟ او در حال برداشتن قدم‌های کوچکی به سمت پذیرش بود. البته، در حال حاضر تقریبا از بین رفته بود اما شانسش برای زندگی تمام نشده بود. اگر نمی‌خواست در دربار یا میان انسان‌ها زندگی کند می‌توانست پیش خانواده‌اش در سیبری بازگردد. آن بیرون در وسط ناکجا آباد، به سختی می‌توانستند پیدایش کنند. آن اجتماع آنقدر بسته بود که اگر کسی به دنبال گرفتنش بود برای

پنهان کردنش دچار مشکلات زیادی می‌شدند ماندن با من قطعا گزینه ای اشتباه بود. فقط باید متقاعدش می‌کردم. دیمیتری بعد از یک ساعتی که در جاده بودیم گفت: می‌دونم داری چه فکری می‌کنی. ما زیاد حرف نمی‌زدیم، هر دو در فکرهایمان گم شده بودیم. بعد از چند جاده روستایی دیگر، سرانجام به بزرگ راهی میان ایالتی رسیدیم و اوضاع خوبی را پیش رو داشتیم… خب هیچ نظری نداشتم. به بیرون از پنجره خیره شده بودم، به همه‌ی بدبختی‌های اطرافم و اینکه چگونه باید به تنهایی برطرفشان کنم فکر می‌کردم. نگاهش کردم: هان؟ به خیالم احتمالا کوچکترین نشانه از لبخند روی لب‌هایش بود که به نظر پوچ می‌رسید.

با تفکر به اینکه احتمالا بدترین وضعیتی بود که دیمیتری از زمان بازگشتن از حالت استریگوی، در آن قرار داشت. اضافه کرد: و کار نمی‌کنه داری برنامه می‌چینی که چطور از دستم فرار کنی احتمالا وقتی بالاخره برای سوخت بایستیم داری فکر می‌کنی که ممکنه شانسی برای فرار داشته باشی. نکته‌ی دیوانه کننده این بود که به آن نقشه‌ها خیلی فکر کرده بودم دیمیتری قدیم رفیق خوبی در جاده بود، اما مطمئن نبودم توانایی قدیمی‌اش در حدس زدن افکارم را دوست داشته باشم. با اشاره به اطراف ماشین گفتم: این وقت تلف کردنه. -اوه؟ چیزهای بهتری از فرار از دست مردمی که می‌خوان دستگیر و اعدامت کنند برای انجام دادن داری؟ …

دانلود کتاب آخرین فداکاری
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب آخرین فداکاری
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها