کتاب بازگشت به زمین

دانلود کتاب صد نفر: بازگشت به زمین (جلد سوم) اثر کاس مورگان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

هفته‌ها از فرود بر روی زمین می‌گذرد و صد نفر توانسته‌اند در محیط وحشی و پر هرج‌ومرج خود، نظم و ثباتی به وجود بیاورند. ولی با آمدن سفینه‌ های انتقال تازه‌ای از فضا، توازن حساسشان به هم می‌ریزد. تازه‌رسیدگان خوش‌شانس هستند. درروی کلونی، اکسیژن رو به اتمام است.گلس، پس از سالم رسیدن به زمین، متوجه می‌شود که شانسش رو به اتمام است. کلارک گروه نجاتی را به محل سقوط رهبری می‌کند و آماده‌ی درمان مجروحان است. ولی نمی‌تواند به والدینش فکر نکند که احتمالاً هنوز زنده هستند. در این زمان، ولز در تلاش است تا باوجود حضور نائب صدراعظم و نگهبانان مسلح او، نفوذ و اعتبار خود را حفظ کند. بلامی نيز باید تصمیم بگیرد با جنایاتی که پشت سر به‌جا گذاشته، روبه‌رو شود یا بگریزد. زمان آن رسیده تا صد نفر متحد شوند و برای آزادی که روی زمین یافته‌اند، مبارزه کنند. یا خطر کرده و همه‌چیز و هر آن‌کس را که دوست دارند، از دست بدهند …

خلاصه کتاب بازگشت به زمین

گلس در تمام عمرش هیچ وقت بیش از این حس نکرده بود به جایی تعلق ندارد نه زمانی که به عنوان یک فینکسی به دیدن لوک در والدن می‌رفت نه به عنوان دختر مردی که خانواده‌اش را رها کرده بود. نه حتی به عنوان مجرمی تازه رها شده که برای اولین دفعه به فینکس برگشته کنار آتش ایستاد و با وجود خورشید بالای سرشان میلرزید و جنب وجوش دیوانه وار در اطراف اردوگاه را تماشا می‌کرد به هر جا که نگاه می‌کرد بچه‌هایی هم سن و سال یا کوچک تر از او سرگرم انجام کاری ضروری و حیاتی بودند. مردم به داخل و خارج کلبه‌ی درمانگاه می‌دویدند و برای بیماران کلارک آب می‌آوردند و پانسمان‌های خون آلود را می‌بردند تا بسوزانند یا در

جنگل دفن کنند. بعضی از بچه‌ها با تبر و هیزم‌هایی که خودشان شکسته بودند به محوطه می‌آمدند عده‌ای دیگر هم شالوده‌ی کلبه‌ای تازه را درست می‌کردند. چند ساعت پیش عده ای داوطلب با صورت‌هایی عبوس به سمت دریاچه رفته بودند تا برای مسافران نجات نیافته، قبر حفر کنند. تعدادشان بیش از آن بود که در گورستان انتهای دیگر محوطه جا شوند و دلیلی هم نداشت اجساد را تمام راه تا اردوگاه حمل کنند گرچه کلونی نشین‌های جدید بدون هشدار قبلی کلونی را ترک کرده بودند، آنقدر تجهیزات ضروری از قبل در سفینه‌های انتقال انبار کرده بودند که باعث شود بچه‌های موج اول طوری رفتار کنند که انگار کلید زندگی جاودان را به

دستشان داده‌اند. یکی از دخترهایی که ولز او را به صورت برداری از کالاها گماشته بود روی چکشی تازه دست می‌کشید و قیافه‌اش طوری بود که انگار چیزی نمانده به گریه بیفتد؛ با همان احترام و علاقه‌ای با چکش رفتار می‌کرد که بقیه‌ی دخترها به قطعات جواهر زیبا در معاوضه نشان می‌دادند گلس بیصبرانه می‌خواست کمکی کند اما در وضع نامطلوبی بود. بیش از آن ترسیده بود که بپرسد کجا یا بدتر از آن چطور می‌ تواند به دستشویی برود. لوک را به همراه بقیه‌ی نگهبان‌ها صدا زده بودند و هر چند تمایلی نداشت گلس را تنها رها کند. هر دو می‌دانستند وقت شانه خالی کردن از …