کتاب این داستان یک جورهایی بامزهست
عنوان | کتاب این داستان یک جورهایی بامزهست |
نویسنده | ند ویزینی |
ژانر | درام، معاصر، ادبیات داستانی، ادبیات نوجوانان |
تعداد صفحه | 514 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
معرفی کتاب “این داستان یک جورهایی بامزهست” اثر ند ویزینی
کتاب “این داستان یک جورهایی بامزهست” نوشتهی ند ویزینی، داستان کرگ گیلنر، نوجوانی بلندپرواز را روایت میکند که آرزوی موفقیت دارد. او معتقد است برای رسیدن به این هدف باید وارد دبیرستانی معتبر شود. اما ورود به این دبیرستان، اضطراب و فشار زیادی را بر او تحمیل میکند و او را تا مرز فروپاشی روانی پیش میبرد. کرگ در نهایت در یک بیمارستان روانی بستری میشود و در آنجا با افراد عجیب و غریبی آشنا میشود. این تجربه به او کمک میکند تا با منشأ و دلایل اصلی اضطراب خود روبرو شود و به درک بهتری از خودش و زندگی برسد.
بخشی از کتاب “این داستان یک جورهایی بامزهست”
“خب من چرا افسردهام؟ این یه سؤال خیلی اساسیه، سؤالی که به اندازهی شکلات رولی میارزه. حتی جغدها هم جواب این سؤال رو نمیدونن. منم نمیدونم. تنها چیزی که میدونم ترتیب زمانی اتفاقاته. دو سال پیش به یکی از بهترین دبیرستانهای منهتن رفتم. دبیرستان آموزشهای حرفهای. این یه مدرسهس که برای تربیت رهبران آینده ساخته شده. کارآموزی تو شرکتها اجباریه. اعضای ارشد مریل لینچ برای سخنرانی به کلاسها میآن و لیوانهای مسافرتی و خرت و پرت توزیع میکنن. یه میلیاردر خیر به نام “برنارد لوتز” اونو مرتبط با سیستم آموزش عمومی تأسیس کرده، مثل یه مدرسه داخل مدرسهی دیگه.
تنها چیزی که برای ورود به اون نیاز دارین قبولی تو آزمون ورودیه. بعد همهی مخارج دبیرستانتون پرداخت میشه و شما به هشتصد نفر از زرنگترین و جالبترین دانشآموزان دنیا دسترسی دارین، معلمها و شخصیتهای برجسته که جای خود داره. میتونین از دبیرستان آموزشهای حرفهای بیاین بیرون و مستقیم وارد والاستریت شین، هرچند این کاری نیست که باید بکنین. کاری که باید بکنین اینه که بیرون بیاین و به هاروارد و بعد هم به دانشگاه حقوق برین. اینجوریه که عاقبت مثل رئیسجمهور میشین. اعتراف میکنم: یه جورایی دلم میخواد رئیسجمهور شم. بنابراین این آزمون که به افتخار بشر دوست بودن برنارد لوتز اسمش رو آزمون بشردوستی برنارد لوتز گذاشتن، به مقولهی مهمی تو زندگی من تبدیل شد.
از غذا هم مهمتر شد. کتابهای مربوط به اونو خریدم (برنارد لوتز کتابهای آمادگی برای امتحان رو خودش برای آزمونهاش ارائه میده) و سه ساعت در روز رو به مطالعهی اونا اختصاص دادم. کلاس هفتم بودم و برای اولین بار تو اتاقم احساس راحتی میکردم. با کولهپشتی سنگینم به خونه میاومدم و اونو پرت میکردم رو تخت و میدیدم که رو بالش بالا پایین میره و همونطور رو صندلی مینشستم و کتابهای آمادگی برای امتحانم رو بیرون میآوردم. تو گوشیم به قسمت ابزارها میرفتم، بعد ساعتش رو برای دو ساعت آزمون تمرینی کوک میکردم…”
توجه: این متن صرفاً جهت معرفی کتاب است و شامل دانلود غیرقانونی یا نقض کپیرایت نمیشود. برای تهیهی نسخهی کامل کتاب، در منبع قانونی و معتبر رمان بوک عضو شوید
- انتشار : 08/06/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403