کتاب خیابان کاتالین

عنوانکتاب خیابان کاتالین
نویسندهماگدا سابو
ژانرتاریخی، روانشناسی
تعداد صفحه200
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک
کتاب خیابان کاتالین

دانلود کتاب خیابان کاتالین نوشته نویسنده ماگدا سابو pdf بدون سانسور

عنوان اثر: خیابان کاتالین

پدید آورنده: ماگدا سابو

زبان نگارش: فارسی

سال نخستین انتشار: مرداد 1404

شمارگان صفحات : 200

معرفی کتاب خیابان کاتالین

بوداپست قبل از جنگ سه خانواده در کنار هم در خیابان کاتالین زندگی می کنند ، زندگی آنها کاملا در هم تنیده شده است. چهار فرزند آنها با هم بازی می کنند. زندگی آنها در سال 1944 با اشغال آلمان توسط نازی ها از هم پاشیده می شود، که فقط خانواده الکس هستند که زنده می مانند و نجات پیدا می کنند. رژیم پس از جنگ ، آنها را در یک آپارتمان شلوغ مستقر می کند و آنها تلاش می کنند تا با تغییر اجتماعی و سیاسی ، از دست دادن ها و احساس گناهشان بر اثر اخراج والدین هلد و درگذشت هانریت کوچک، که به آنها سپرده شده بود، کنار بیایند. اما دختربچه زنده مانده است و دقیقا در لحظاتی کلیدی به عنوان شاهد بی صدای قدرت گریز ناپذیر وقایع گذشته، بار دیگر ظاهر می شود.

خلاصه کتاب خیابان کاتالین

هیچ کدام به اپارتمان جدید نه عادت کرده بودند نه به دلشان نشسته بود. مثل خیلی چیزهای دیگر، فقط با آن کنار آمده بودند. آنجا جایی بود که در برابر باران و گرمای افتاب از آنها محافظت می کرد، و به بیش از آن مثل یک غار گیرم کمی امن تر از غار. با وجود تلاش طاقت فرسای خانم الکش برای تمیز نگه داشتن خانه یک جور بی مبالاتی در همه جای خانه به چشم می خورد. خودش به طرز نامید کننده ای شلخته بود. و هرگونه نظم یا آرامشی که احیانا در خانه برقرار می کرد دوام چندانی نمیاورد و در اثر نیرویی غریب که همه جا دنبالش بود در عرض چند دقیقه نیست و نابود میشد، ایرانی که یکی از مهمان ها تصادفی برمی داشت همیشه از قضا همان ایوانی بود که از همه سرسری تر تمیزش کرده بود یا اصلا ترسیده بود آن را بشوید.

اگر کسی میخواست خاکستر سیگارش را توی زیر سیگاری بریزد، بدون استثنا سیگارش را توی زیرسیگاری ای میتکاند که او یادش رفته بود خالی اش کند و لبریز از خاکستر و ته سیگار بود. آپارتمان در طبقه ششم ساختمانی کم و پیش نوساز در ساحل سمت چپ دانوب بود و منظره آن طرف رودخانه از آنجا دیده میشد. از پشت پنجره خانه قدیمی شان را می دیدند. چند ماه بود که نمای خانه قدیمی شان را داریست پوشانده بود و مثل ساختمان های دیواربه دیوارش داشت بازسازی میشد. شبیه دوست آدم در کودکی که از سراج با برای مسخره بازی ماسکی را که توی مهمانی به صورت گذاشته هنوز برنداشته باشد. بلینت ایرن و خانم الکش حتی وقتی خانه های بیشتری در امتداد پشته رود ساخته شد.

خیلی وقت ها توی بالکن می ایستادند و به آن طرف رود خانه چشم می دوختند. اما اگر آقای الکش با کینگا به آنها ملحق می شدند. زود برمی گشتند و وانمود می کردند که فقط توی بالکن کاری داشته اند. زندگی نوری آپارتمان پاک افسرده شان کرده بود آن همه پله که باید ازشان بالا می رفتند. اتاق هایی که آن قدر کوچک بودند و با نومیدی دل تنگ با غنچه قدیمی شان بودند. در عین حال هر کدام برای غصه خوردن دلایل خاص خودش را داشت مخصوصاً آقای انگش به جز نوه اش کینگا همه بی نهایت نگرانش بودند. انگار بچه ها که بزرگ شده بودند همه ان  الحکام زندگی نیک را که قبلاً آقای الکش به شاگردانش تحمیل می کرد ملکه ذهن خود کرده بودند و حالا لحظه لحظه زندگی آقای انکش پر شده بود از دلواپسی هایی که عاشقش را مقابل می کرد. او یاد گرفته بود که با اتکا به اراده شگفت انگیزش از خودش مراقبت کند.

همیشه از ساختن کاردستی توی مدرسه لذت برده بود. بنابراین برای انجمنی پاکتهای کاغذی و با دستگاه تایپش چیزهایی می نوشت. مقاله های کوتاه درباره مسائل تربیتی که با خریدهای دو انگشت روی دستگاه تاب نوشته میشدند. ایرن گاه و بیگاه خبر می آورد که یکی از مقاله ها فرستاده برای نشریه ای معتبر و مقاله برای چاپ پذیرفته شده است. او هـم در جواب چیزی نمی گفت. خودش خوب می دانست که مقاله هایش حرف تازه ای برای گفتن ندارند بی تردید چیزی درشان نیست که به اوضاع و احوال حاضر ربط داشته باشد؛ و این می دانست که این حق الزحمه های کذایی، این حق الزحمتهای رقت انگیز را ایرن از خرج خانه برداشته بود. اسکناس ها که دستش میرسیدند و به محض اینکه لمسشان میکرد برمیگشتند سرجایشان.
مبلمان خانه، جز یکی دو مورد، همه مال خانه قبلی بود. وقتی جابه جا میشدند باید چیز های زیادی را زیر قیمت میفروختند تا اسباب و اثاثیه شان را توی خانه جدید که کوچک تر بود جابه جا کنند

دانلود کتاب خیابان کاتالین
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب خیابان کاتالین
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها