کتاب روی ماه خداوند را ببوس

عنوانکتاب صوتی روی ماه خداوند را ببوس
نویسندهمصظفی مستور
ژانرکتاب صوتی، اجتماعی، کلاسیک
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب روی ماه خداوند را ببوس اثر مصطفی مستور به صورت فایل صوتی (mp3) قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

كتاب روي ماه خداوند را ببوس تاکنون پرافتخار‌ترین اثر مصطفي مستور و نقطه‌ي عطفی در طول زندگی حرفه‌ای او است. استفاده از زبانی لطیف و روان در بیان مفاهیم عمیقی چون شک در وجود خدا و شخصیت‌پردازی‌های دقیق باعث شد تا اين كتاب در بين مخاطبان خاص و عام طرفداران بسياري داشته باشد و به سرعت به چاپ‌های دوم و سوم برسد. در بین نويسندگان ايرانی، كم‌تر كسي را سراغ داريم كه داستان‌هايش را در بستر‌هاي فلسفي بنويسد و روي ماه خداوند را ببوس از اين حيث كتابي قابل بررسی و البته قابل ستایش است. زاویه دید مستور در این رمان درونی است و به اصطلاح داستان‌نويسي راوی همان قهرمان داستان است …

خلاصه کتاب روی ماه خداوند را ببوس

به آپارتمان ام که می‌رسم شب از نیمه گذشته است. مهرداد را با همان حال به هم ریخته‌ اش پیش مادرش گذشته ام. هنوز در فکر جولیا و حرف‌هاش هستم. در فکر مهرداد در فکر دختر چهار ساله‌ مهرداد که حتی یادم رفت اسمش را بپرسم. احساس می‌کنم بدنم دارد داغ می‌شود پنجره‌ها را باز می‌کنم و روی تخت خواب ولو می‌شوم. بعد آن قدر به دکتر محسن پارسا فکر می‌کنم تا خواب می‌روم. نمی‌دانم چه ساعتی است که مثل دیوانه ها از خواب می‌پرم و می‌نشینم. گرما از چشم ها و دست‌ها و پیشانی‌ام بیرون می‌ریزد و اصلاً تمامی ندارد. چیزی انگار تکه ذغال یا خرمنی یا جنگلی از درون گر میگیرد

و پایانی ندارد. کله ام تا مرز ترکیدن باد می‌کند و باد می‌کند و ناگهان می‌پژمرد. عرق می‌کنم، عطش دارم و دوباره درد انگار کله ام آماس می‌کند و فرو می‌نشیند. دستام را به سمت لیوان دراز می‌کنم و لیوان دور می‌شود و دور می‌شود تا دل آشوبه ای غریب مرا از درون چنگ می‌زند به پشت روی تخت خواب میافتم و فنرهای تخت خواب مرا پایین می‌برد و بالا می‌آورد و پایین می‌آورد تا می‌ایستاند. چه شب نحسی چرا صبح نمی‌شود؟ دستمال خیسی روی پیشانی ام می‌چلانم. قطره ها سرازیر نشده تبخیر می‌شوند و تب از پیشانی می‌ گریزد. لبه‌ی تخت خواب می‌نشینم پاها در تشت آب. انگار

چیزی مثل نسیم از کف پاها تا پشت ابروها می‌دود بعد خنک می‌شوم. بعد داغ می‌شوم. تب و لرز، نکند می‌خواهم بمیرم؟ من که هنوز خودم را به جایی آویزان نکرده ام. باید قبل از مرگ در چیزی چنگ بیندازم. باید قبل از مردن ناخن هام را در خاک فرو ببرم تا وقتی مرا به زور روی زمین می‌کشند به یادگار شیارهایی بر زمین حفر کرده باشم. باید قبل از رفتن خودم را جا بگذارم. اگر امروز چیزی از خودم باقی نگذارم چه کسی در آینده از وجود من در گذشته باخبر خواهد شد؟ اگر جای پای مرا دیگران نبینند، من دیگر نیستم. اما من نمی‌خواهم نباشم. نمی‌خواهم آمده باشم و رفته باشم و …

دانلود کتاب صوتی روی ماه خداوند را ببوس 1
نامشخص
MP3
دانلود کتاب صوتی روی ماه خداوند را ببوس 2
نامشخص
MP3
دانلود کتاب صوتی روی ماه خداوند را ببوس 3
نامشخص
MP3
دیدگاه کاربران درباره کتاب روی ماه خداوند را ببوس
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها