کتاب ساحره

دانلود کتاب ساحره (جلد سوم شش گانه اسرار نیکولاس فلامل جاودان) اثر مایکل اسکات به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

تعقیب‌ وگریز از پاریس تا لندن! مایکل اسکات در کتاب اسرار نیکولاس فلامل جاودان 3: ساحره، از ماجراهای دزدیده شدن پرنل و زندانی شدنش در آلکاتراس می‌گوید …

خلاصه کتاب ساحره

قبل از این که سوفی یا جاش بتوانند عکس العملی نشان دهند، پالامیدیس جلو پرید و دست های بزرگش را از پشت دور شانه های فلامل حلقه کرد. هاله های هر دو باستانی  درخشید و جرقه زد. هاله‌ی سبز روشن کیمیاگر با هاله‌ی سبز زیتونی شوالیه درآمیخت بوی بد فلزو لاستیک جایش ره به بوی خوش نعناع و بوی گرم میخک داد فلامل سعی کرد کلارنت را بچرخاند اما شوالیه حلقه‌ی دست‌هایش را تنگ تر کرد و کیمیاگر را روی زانو نشاند. شمشیر از دست فلال بر زمین افتاد. سوفی انگشت‌های دست راستش را از هم باز کرد. می‌خواست خودش را برای استفاده از جادوی

آتش آماده کند جاش بازویش را فشار داد و گفت: الآن نه.. همان موقع سگ‌هایی را که قبلاً دیده بودند، از زیر آلونک بیرون آمدند و آن‌ها را دوره کردند. سگ‌ها کاملاً در سکوت حرکت می‌کردند و دندان‌های زرد و ترسناک و زبان‌های دو شاخه شان را نشان می‌دادند. جاش همانطور که دست خواهرش را فشار داد آهسته گفت: تکون نخور. سگ‌ها آنقدر نزدیک بودند که میشد تشخیص داد چشم‌هایشان کاملا قرمز است، بدون اینکه مردمک یا سفیدی داشته باشد. جاش برخورد لب خیسی را با انگشت‌های دستش حس کرد سگ‌ها بوی کهنه و مانده‌ چیزی مثل برگ پوسیده‌

درخت را می‌دادند اگرچه خیلی درشت نبودند، اما بدنشان به طرز عجیبی عضله ای بود. یکی از سگ‌ها با پوزه ضربه ای به پای جاش زد و او را به جلو هل داد پسرک به سوفی برخورد کرد هاله‌ی دو قلوها جرقه زد که موهایش سیخ شده بود. سگ که موهایشان سیخ شده بود، به سرعت از آن‌ها دور شد. صدای بم پالامیدیس در محوطه پیچید: بس کنین دیگه تله نیست. هنوز دست‌هایش را از دور بدن کیمیاگر باز نکرده بود و تمام تلاشش را می‌کرد که نگذارد فاامل روی پا بلند شود. گفت: درسته که متحدت نیستم آقای کیمیاگر، اما دشمنت هم نیستم. الان تنها چیزی که برام مونده …