کتاب گهواره گربه

عنوانکتاب گهواره گربه
نویسندهکورت ونه گات
ژانرعلمی، تخیلی
تعداد صفحه411
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک
کتاب گهواره گربه

دانلود کتاب گهواره گربه نوشته نویسنده کورت ونه گات pdf بدون سانسور

عنوان اثر: گهواره گربه

پدید آورنده: کورت ونه گات

زبان نگارش: فارسی

سال نخستین انتشار: مرداد 1404

شمارگان صفحات : 411

معرفی کتاب گهواره گربه

گهواره گربه کتابی است درباره بازی‌های ساده روزگار ما. درباره بازی‌های نظامی و بازی‌های مذهبی. درباره بازیچه بودن علم در دست دانشمندان بی‌مسئولیت. دانشمندانی که خود ونه‌گات با خوشنودی نسل آنها را منقرض شده می‌داند. دانشمندانی که تربیت شده فرهنگ جنگ‌های جهانی بوده‌اند. کل کتاب توضیح همین فرهنگ جنگ است. سیاست‌مدارها، تاجرها، دیکتاتورها، رهبران مذهبی، همه و همه تحت تاثیر جنگ‌های جهانی بوده‌اند. شاید حرف ساده این کتاب این باشد که چیزهایی هست که خیلی دیر از خاطره بشریت پاک می‌شوند. کتابی است درباره بازیچه بودن دین در دست حکومت‌ها و درباره نیاز انسان‌ها به بازیچه‌ها. انسان‌هایی که هرچه پیچیده‌تر به بازی گرفته شوند، راضی‌تر خواهند بود و زندگی برایشان قابل تحمل‌تر خواهد بود. حکومت‌هایی که هر چه هنرمندانه‌تر مردم را به بازی بگیرند موفق‌تر خواهند بود. و مذهبی که هر دو را به بازی می‌گیرد

خلاصه کتاب گهواره گربه

گهواره ی گربه

با تنها تاکسی سن لورنز و به خانه ی فرانک رفتم. از میان صحنه های فقر و فلاکتی عبور کردیم که شنیع و هراس انگیز بود. از شیب قله ی مک کیب بالا رفتیم. هوا خنک تر شد. مه بود. خانه ی فرانک زمانی خانه ی نستور آمونز بوده بود، پدر مونا و معمار سازنده ی سرای امید و رحمت در جنگل. نقشه ی این خانه هم از آمونز بود.

خانه بالا و در دو سوی یک آبشار نشسته بود؛ پیش بام آن راست هم چون پلی به درون مهی که از آبشار بلند میشد فرو می رفت. شبکه یا به اصطلاح معماران شباک زیرکانه ای بود از ستونها و تیرهای سبک فولادی شکافهای این شباک به شکل های متنوعی بودند؛ این شکاف های باز را یا با سنگهای خود جزیره پر کرده بودند، یا روی آنها شیشه انداخته بودند، یا روی آنها را با صفحه های برزنت پوشانده بودند. حال و هوای خانه به صورتی نبود که بیننده تصور کند این خانه قرار است چیزی یا کسی را درون خود مسکن دهد؛ بلکه داد می زد که اینجا مردی بلهوسانه خود را به کاری سرگرم می کرده است. پیشخدمتی با ادب تمام به من سلام کرد و گفت فرانک هنوز به خانه نیامده است. اما انتظار می رفت هر لحظه از راه برسد. فرانک دستور داده بود وسیله ی آسایش و شادی مراکاملاً فراهم کنند که قرار است من برای شام و گذراندن شب در خانه بمانم. پیشخدمت که خود را استنلی معرفی کرد تنها سن لورنزویی چاق و چله ای بود که تا آن ساعت در جزیره دیده بودم.

استنلی مرا به اتاقم برد؛ مرا گرد برگرد دل خانه گرداند، از یک پلکان پایین برد؛ پلکان از سنگ طبیعی بود؛ پله های پلکان را برای استحکام بی هیچ ترتیب خاصی با مثلت های فولادی پوشانده بودند و گاهی در قاب مثلث فولادی گرفته بودند و خود پله سنگ عریان بود. محل خواب من یک قطعه اسفنج بود که روی یک رف سنگی پهن شده بود؛ رف هم از جنس همان سنگ طبیعی بود. دیوارهای اتاق از جنس برزنت بود. استنلی نشانم داد که هر وقت میلم کشید چه طور می توانم دیوارها را با لوله کردن شان بالا ببرم یا پایین بیاورم.

از استنلی پرسیدم کس دیگری هم در خانه هست یا نه، و جواب داد فقط نیوت خانه است. گفت نیوت روی پیش بام رفته و سـ سرگرم نقاشی است . گفت : آنچلا برای سیاهت به سرای امید و رحمت در جنگل  رفته است.
روی پیش بام سرگیجه آور که بر آبشار سوار بودم رفتم و نیوت کوچولو را دیدم که توی یک صندلی گهواره ای زرد رنگی از جنس برزنت به خواب رفته است.
پرده ی نقاشی کار نیوت روی سه پایه ای پهلوی نرده های آلومینیومی قرار داشت. تابلو در قابی از چشم انداز مه آلود آسمان، دریا و دره نشسته بود

دانلود کتاب گهواره گربه
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب گهواره گربه
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها