کتاب تسخیر عمارت هیل
کتاب تسخیر عمارت هیل کتاب تسخیر عمارت هیل

کتاب تسخیر عمارت هیل

دانلود با لینک مستقیم 0 0
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
کتاب تسخیر عمارت هیل
نویسنده
شرلی جکسون
ژانر
ترسناک
ملیت
خارجی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
208 صفحه
اگر نویسنده یا مالک 'کتاب تسخیر عمارت هیل' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

دانلود کتاب تسخیر عمارت هیل نوشته نویسنده شرلی جکسون pdf بدون سانسور

عنوان اثر: تسخیر عمارت هیل

پدید آورنده: شرلی جکسون

زبان نگارش: فارسی

سال نخستین انتشار: آبان 1404

شمارگان صفحات : 208

معرفی کتاب تسخیر عمارت هیل

کتاب تسخیر عمارت هیل اثر ماندگار شرلی جکسون، رمان کلاسیکی است که در ژانر وحشت نوشته شده و داستان ماجراجویی چهار شخصیت را برای کشف طلسم عمارتی شیطانی روایت می‌کند. چهار شخصیت ماجراجو به نام‌های دکتر مونتاگ، تئودورا، النور و لوک در جستجوی کشف راز این عمارت مخوف که حتی موقعیت جغرافیایی آن به طور دقیق مشخص نیست و در میان تپه‌هایی نامعلوم قرار دارد، راهی می‌شوند.
دکتر مونتاگ که در مسائل ماورالطبیعه تخصص دارد، به همراه دستیار قابل اعتماد خود، تئودورا به دنبال مدارک و شواهدی از رمز و راز این خانه است. النور، دختری جوان که در زمینه احضار روح تبحر دارد به دعوت دکتر مونتاگ برای سه ماه به عمارت هیل سفر می‌کند و در نهایت شخصیت متفاوت و جاه‌‎طلبی به نام لوک که خود را وارث عمارت هیل می‌داند، به آن‌ها ملحق می‌شود...

خلاصه کتاب تسخیر عمارت هیل

تئو و النور، در عجیب‌ترین رمان احضار ارواح، بر سر لوک با هم دعوا می‌کنند و شب‌هنگام از عمارت بیرون می‌روند. در میان آنها عصبانیت، درد و همچنین صمیمیتی واقعی جریان می‌یابد. آن‌ها درحقیقت از ذهن یکدیگر آگاه هستند: «هر یک می‌دانست که در هر نفس دیگری، چه فکر و حرفی نهفته است. هر یک در نهان، تقریباً به حال دیگری زار می‌زد.» النور به نوعی کورکورانه در آستانه‌ی رابطه‌ای قرار گرفته بود که در آن می‌توانست یاد بگیرد چگونه نقص‌های دیگران را بدون تنفر از آنها برطرف کند. در این لحظه، دنیای آن دو زن شروع به تغییر می‌کند، سیاهی و سفیدی جای خودشان را مثل یک عکس نگاتیو با یکدیگر عوض می‌کنند: مسیر سیاه می‌شود و درختان و بوته‌های اطراف به رنگ سفید درمی‌آیند.

النور با شعله‌ور شدن «کلماتی آتشین» در ذهنش، فکر می‌کند: «الان واقعاً ترسیده‌ام.»، چیزی تقریباً به طور نامحسوس «در سیاهی و سفیدی و درخشش شیطانی» اطرافشان حرکت می‌کند. سپس مسیر به پایان می‌رسد و آن دو زن با باغی رنگارنگ و خیالی روبه‌رو می‌شوند که در آن کودکان خوشحال با یک توله‌سگ بازی می‌کنند. پدر و مادرشان نیز روی پتوی شطرنجی که روی چمن پهن شده، نشسته‌اند و مهربانانه آنها را تماشا می‌کنند. بعد تئو سر می‌چرخاند و چیزی ناگفتنی می‌بیند (که هیچ‌وقت هم آن را توصیف نمی‌کند) و فریاد می‌زند «بدو!»

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دیوان حافظ