رمان هاله مهتاب یانار آذری

رمان هاله مهتاب
عنوانرمان هاله مهتاب
نویسندهیانار آذری
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه670
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان هاله مهتاب اثر یانار آذری

رمان هاله مهتاب
رمان هاله مهتاب

دانلود رمان هاله مهتاب از یانار آذری به صورت فایل PDF (پی دی اف) قابل اجرا در موبایل (اندروید و آیفون) و لپ تاب (pc) با لینک مستقیم بدون کات رایگان

قصه ناتمام، گذشته ای پنهان و سکوت، سکوتی تلخ و بغض آلود، شک، دودلی و باز تردد، مرور خاطرات گذشته شاید که راه حلی باشد برای کنار آمدن، برای حرف زدن برای تصمیم گرفتن و برای زنده کردن، مهتاب سی و دو ساله، سالهای سال، اسیر گذشته پنهان مانده و حالا برگشته، برگشتن به گذشته قطعا ممکن نیست، ولی می شود خاطرات را مرور کرد و قصه را تمام کرد به این امید که نگرانی ها پایان می گیرد …

خلاصه رمان هاله مهتاب

سرش را تکیه داد به دیوار ، چشم هایش را بست و دوباره خودش را سپرد به خاطراتش و باز همان هاله سفید رنگ با لب های طلایی جلوی چشم هایش شکل گرفت و مثل گردابی او را بلیعد . آرام آرام فرو رفت در دل زمان. بعد از ظهر گرم تابستانی بود ، علی رضا خان صبح زود رسیده بود ، چند روزی می ماند و بعد زن و بچه هایش را برمی داشت و برمی گشتند تهران

هر سال بعد تعطیلی مدرسه برنامه شان همین بود ، علی رضا خان یک روز تعطیل آنها را می آورد شهرستان تا چند وقتی مهمان خانه برادرش باشند و بعد چند هفته می آمد دنبالشان تا برگردند تهران. مسافرت دو هفته اشان تمام شده بود و برعکس مامان که بخاطر برگشتن خوشحال بود مهتاب ناراحت و گرفته بود

دستش را زیر چانه اش زده بود و زل زده بود به پنجره چوبی ، می دانست تعطیلات تمام شد ، نه اینکه مهر آمده باشد نه . بلکه برای او تعطیلات همین دو، سه هفته ای بود که خانه عمو غلامرضا خوش و خرم گذشته بود. برگشتن به تهران برای مهتاب چهار دیواری آپارتمانی بود که نه حیاطی برای بازی داشت نه همبازی نه حتی بازی . شب و روزش همان چهار دیواری بود و بس . تیر بود و هنوز دو ماهی تا مهر ماه مانده بود. کاش بابا لااقل چند هفته ای دیرتر می آمد

می دانست همه اینها بخاطر مادرش هست که حوصله اش سر رفته بود و زنگ ، پشت زنگ که بابا زودتر بیاید دنبالشان. ولی مهتاب آرزو می کرد ، کاش می توانست لااقل تا آخر ماه خانه عمو جان بمانند . نگاهش هنوز به پنجره بود که صدای قژ قژ آرام در متوجه اش کرد ، سولماز از لای در سرک کشید به داخل اتاق و اشاره کرد که دنبالش برود خوشحال از اینکه وقت بازی هست ، با کمترین صدا از جا برخواست و پشت سر سولماز پله ها را پایین رفت

پله آخر بطرف زیرزمین چرخاند ، فالگوش ایستاد ، ولی صدای نشنید . مهرداد و سهراب یا خواب بودند یا رفته بودند دنبال بازی فوتبال. نفس راحتی کشید ، حالا با خیال راحت می توانست با سولماز به بازی اش برسد ، شاید هم سولماز را راضی می کرد که بروند باغ بیرونی. سولماز ولی با بازی داخل باغ مخالف بود: _داداشم ببینه دعوامون می کنه

همین جا لی لی بازی می کنیم. خانه ها را هم خود سولماز با خطهای کج و کوله با تکه گچی روی کاشی های سیمانی خاکستری کشید و شماره گذشت . مثل همیشه هم آنقدر جر زنی کرد که اول نوبت به خودش برسد . دور اول و دوم و سوم .. که سنگش پرت شد بیرون خط . مهت اب با خوشحالی بالا پرید …

دانلود رمان هاله مهتاب
3.1 مگابایت
PDF
دسته بندی : رمان عاشقانه
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان هاله مهتاب هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان هاله مهتاب

لطفا پس از مطالعه رمان هاله مهتاب نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
الهه
2 سال قبل

به شدت طووووولللااااانی بود و بسیاری از وقایع مشابه تکرار شده بودن…ولی در کل خدا قوت به قلم نویسنده…

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک