رمان بذرهای جهنمی
عنوان | رمان بذرهای جهنمی |
نویسنده | الساندرو داونیا |
ژانر | معمایی، تاریخی، سیاسی، ادبیات داستانی |
تعداد صفحه | 361 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان بذرهای جهنمی اثر الساندرو داونیا به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتابی در باب مقاومت در مقابل ظلم و فساد! الساندرو داونیا در رمان بذرهای جهنمی، داستان پسری را روایت میکند که از ابتدای مسیر بالغ شدن، تصمیم میگیرد برخلاف جریان آب شنا کند. این نویسندهی پرفروش ایتالیایی بار دیگر شما را به جهانی میبرد که در آن ارادهی انسانها میتواند همه چیز را تغییر دهد …
خلاصه رمان بذرهای جهنمی
میگویند جهنم وجود ندارد؛ اگر هم باشد خالیست. آنها احتمالاً در محلههایی با باغچههای زیبا و مدارس زندگی میکنند. آنها جاهلند. جهنم ساختمانهای سیمانی بزرگ و لانههای مخروبهای است که زیبایی ازشان رخت بربسته. جایی که روح ساکنانش کم کم به سختی سیمان میشود. جهنم در زیرزمینهای این ساختمان لانه میکند؛ پر است از بدنها و گرد سفیدی که خط میاندازند خطهای تمیز. جهنم ولع سیری ناپذیر است برای نان و کلمات. جهنم کودکی است که از بیرون به درون، از پوست تا قلبش، زخمی شده. جهنم ضجههای برههایی است که گرگها دورهشان کرده اند. جهنم سکوت برههایی است که ازمرگ نجات یافتهاند. جهنم ماریا است؛ مادری شانزده ساله. جهنم سالواتوره است،
که نان کافی برای اطعام بچههایش ندارد و به نوشیدن روی آورده تا شرمهایش را بشوید و ببرد. جهنم خیابانهای عاری از درختان و مدارس است؛ خیابانهایی که نیمکتی برای نشستن و گپ زدن ندارند. جهنم تصویر خیابانهایی است که نمیتوان از آنها به ستارهها نگاه کرد چون اجازه سر بلند کردن وجود ندارد. جهنم خانوادهای است که برای شغل و شخصیت آیندهٔ شما تصمیم میگیرد. جهنم حس سرد درک کردن استیصال دیگران است. جهنم تلاش برای گرفتن تاوان از دیگران است تا آنها هم مثل ما طعم تلخ زندگی را بچشند. جهنم زمانی است که کارها به سرانجام نمیرسند. جهنم بذری است که تبدیل به گل سرخ نشده. جهنم گل سرخی است که متقاعد شده بوی خوشی ندارد. جهنم ریل
قطاری است که به بن بست میرسد. جهنم هر شکلی از زیباییست که داوطلبانه مخدوش شده باشد. جهنم کاترینا است که با چتر از پنجره طبقه دهم بیرون پرید چون دیگر طاقت زندگی درجهنم را نداشت و امیدوار بود قبل از آنکه نقش بر زمین شود فرشتهای او را در هوا بگیرد و نجاتش دهد. جهنم عشق بالقوهای است که هیچگاه پا به عرصه ابراز نگذاشت. جهنم تنفر از حقیقت است چرا که عشق به آن به بهای زندگی آدم تمام میشود. جهنم میشله با دهان کف کرده و نگاه خیرهاش دراثر اوردوز است. جهنم پیرمرد بینام و نشانی است که در خانهاش جان میسپارد و تا چندین روز کسی از مرگش خبردار نمیشود. جهنم ندیدن دوباره جهنم است. در این قسمت از شهر، مردم بر دو شیطان حکمرانی میکنند …
- انتشار : 17/06/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403