رمان به خاطر خواهرم
رمان به خاطر خواهرم رمان به خاطر خواهرم

رمان به خاطر خواهرم

دانلود با لینک مستقیم 0 0
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
رمان به خاطر خواهرم
نویسنده
جودی پیکولت
ژانر
درام، ادبیات معاصر، ادبیات داستانی
ملیت
خارجی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
634 صفحه
اگر نویسنده یا مالک 'رمان به خاطر خواهرم' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

دانلود رمان به‌ خاطر خواهرم اثر جودی پیکولت به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

«کیت فیتزجرالد» به گونه ای کمیاب از سرطان خون مبتلا است. خواهرش، «آنا»، به این خاطر به دنیا آمد تا «کیت» برای درمان هایی که با گذشت زمان فقط سخت و سخت تر می شوند، یک اهداکننده داشته باشد. اما وقتی در سیزده سالگی «آنا»، صحبت از پیوند کلیه به میان می آید، او وکیلی را استخدام می‌کند تا بتواند برای به دست آوردن حق تصمیم گیری در مورد بدنش، پدر و مادرش را به دادگاه بکشاند. «پیکو» چندین نقطه نظر روایی را به کار می‌گیرد تا مشاهدات و مقاصد هر شخصیت را به شکل عمیق به تصویر بکشد ...

خلاصه رمان خاطر خواهرم

"آنا" همیشه وانمود می‌کردم توی مسیرمم و دارم از این خونواده می‌گذرم تا به خونواده واقعیم برسم کار خیلی سختی نیست واقعاً کیت درست شبیه باباست و جسی هم درست عین مامان و من هم مجموعه‌ ای از ژن‌های بازگشتی عجیبم توی کافه تریای بیمارستان می‌شینم و سیب زمینی سرخ کرده و ژله قرمز می‌خورم. دونه دونه میزها رو نگاه می‌کنم فکر می‌کنم شاید والدینی که واجد شرایط نگهداری من هستن تنها یه سینی باهام فاصله داشته باشن وقتی پیدام کنن از روی شوق و شادی گریه می‌کنن و من رو به قصرمون توی موناکو یا رومانی می‌برن و یه مستخدم که بوی ملافه‌های تازه میده یه سگ کوهی برنیس،

و یه خط تلفن اختصاصی در اختیارم می‌ذارن. مسئله اینه که اولین کسی که می‌خوام بیاد و ثروت و شانسم رو ببینه و من بهش پر بدم کیته. جلسه های دیالیز کیت، سه بار در هفته‌س و دو ساعت طول می‌کشه یه کاتتر داره که شبیه لولهٔ مرکزی شه که درست از همون نقطه از توی سینه‌ش بیرون اومده این کاتتر به یه دستگاهی وصل میشه که کاری رو که کلیه‌هاش انجام نمیدن انجام میده. خون کیت البته اگه اصلش رو بخواین بدونین: خون من، از طریق یه سوزن از بدنش بیرون میاد تصفیه میشه و از یه سوزن دیگه دوباره میره توی بدنش. میگه اصلاً درد نداره. بیشتر خسته کننده‌س. کیت معمولاً یه کتاب یا سی‌ دی پلیر رو با

هدفون‌هاش می‌آره. بعضی وقت‌ها بازی می‌کنیم؛ مثلاً میگه برو توی راهرو و درباره اولین مرد جذابی که دیدی برام بگو. یا دزدکی برو سرایداری و ببین داره توی اینترنت می‌گرده و عکس‌های کی رو دانلود می‌کنه. وقتی اون تو تخته، من چشم و گوششم. امروز داره مجله الیور رو می‌ خونه. به این فکر می‌کنم که وقتی کیت داره روی جناق سینه مدل های روی مجله دست می‌کشه می‌دونه که درست جایی که لوله های جراحی وارد بدن خودش میشن. اون مدل‌ها این لوله ها رو ندارن یا نه؟ مامان یهو میگه: خب این خیلی جالبه و بروشوری رو که از تابلو اعلانات بیرون اتاق کیت برداشته تکون میده روی بروشور نوشته: شما و کلیه جدیدتان ...

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
صادق هدایت