رمان دلدار بی دل
عنوان | رمان دلدار بی دل |
نویسنده | فائزه سعیدی |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 2229 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان دلدار بی دل اثر فائزه سعیدی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
سوگل رحمانی، دانشجوی ممتاز است او قرار است بجای استاد باردارش تدریس کند و جایگزین او باشد، خوشحال از موقعیتی که پیدا کرده است به منزل رفته و مادرش را در جریان میگذارد، شب در جمع گرم خانواده این خبر اطلاع رسانی میشود، سوگل بخاطر مشکلی که در گذشته داشته است از مرد جماعت و ازدواج فراریست، حالا این پیشنهاد و جایگزینی اش آینده او را دستخوش حوادث میکند …
خلاصه رمان دلدار بی دل
دست زیر چانه زده و به صندلی خالی مقابلم زل زده بودم اتفاقات پیش آمده به لب هایم مهر سکوت زده بود. هرچه میکردم نمیتوانستم امروز را هضم کنم و با گذشت زمان نه تنها از شدت تلخیو گزنده بودنشان کم نمیشد که شدت هم میگرفت. بوی عجیبی هوای آشپزخانه را معطر کرده بود، بویی شبیه کاکائو و… صدای شهریار موتور جستجوگر مغزم را خاموش کرد. _اینجا نشسته بود؟ متعجب نگاهم را از رو صندلی تا شهریار که دست به جیب کنار صندلی خالی ایستاده بود بالا بردم؛ جایی که همین یک ساعت پیش مرد
دیگری ایستاده بود لبخند تلخی زدم امروزو مدیونش بودم. با صدای بشکن ریزش حواسم جمعش شد. چی میگی؟ با چشم و ابرو به صندلی اشاره کرد. -میگم اینجا نشسته بود که دخیل بستی به صندلیش؟ دهانم از شدت بهت و تعجب باز ماند مضطرب پای سالمم روی زمین نواختم و گفتم: کی؟ نیش شهریار تا بنا گوشش باز شد. -من خودم زغال فروشم حاجی… منو رنگ نکن! ابرو در هم کشیدم و انگشت هایم را در هم گرده زدم. _رنگ چی؟ چی میگی اصلا؟ چرخید و از میوههایی که مامان تازه شسته سیبی برداشت و
همانطور که گاز میزد گفت: همین پسره که از خونتون زد بیرون دیگه… قلبم برای لحظه ای کوبیدن از یاد برد. مات و مبهوت به شهریار زل زده بودم که آرام و ریلکس سیبش را خرت خرت کنان میخورد. اخمهایم در هم فرو رفت و سریع گارد گرفتم: این خزعبلات چیه سر هم میکنی؟ با خنده شانه بالا داد: ولی خدا وکیلی خوشم اومد، لایک به این شجاعتت! روز روشن دوست پسرتو آوردی خونه. مشتم را روی میز کوبیدم و با حرص و غیظ گفتم: کم چرت و پرت بگو، اعصاب ندارم میزنم نصفت میکنما. با خنده جلو آمد و …
- انتشار : 13/12/1401
- به روز رسانی : 20/09/1403
ممنون از سایت خوب رمان بوک این رمان عالیه
عالی بود.