دانلود رایگان رمان دختر همسایه اثر آیدا عزیزپور فرد
دانلود رمان دختر همسایه اثر آیدا عزیزپور فرد (نویسنده انجمن رمانبوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
مرضیه، همسر داوود زنی است که سال هاست ازدواج کرده ولی بچه دار نمیشود، او بعد از تلف شدن آخرین نطفه وجودش تصمیمی عجیب میگیرد که بعد از مخالفت های داوود، اتفاقی میافتد که سال ها بعد نتیجه اش را میبینند …
خلاصه رمان دختر همسایه
با لبخند نگاهش می کردم که فکر کنم سنگینی نگاهم را فهمید و سرش را بلند کرد و استکان چایی نصف و نیمه اش را روی نعلبکی گذاشت و متعجب گفت: چرا این جوری نگام می کنی؟! بدون اینکه حالت چهره ام تغییر کند گفتم: چه جوری؟ _خوب… یه نگاه خاص… چه جوری بگم… با لبخند احساسی… _اگه فهمیدی خوشگلم بگوها، خجالت نکش. نگاهش کردم و گفتم: چای تو بخور سرد شد. یک قلب دیگر از چایش خورد و یک دفعه گفت: اصلاً بگو ببینم؛ این بند و بساط برای چیه؟! نگاهی به روبه رویاش که میوه ها را با
تزیین چیده بودم و قوری طلایی که هدیه مادر خدا بیامرزم بود و هیچ وقت از آن استفاده نمیکردم و تشریفات دیگر… انداختم و گفتم: هیچی بابا، مگه زن و شوهر به ساعت کنار هم دیگه نمیشینن. _آخه این همه محبت اونم از تو عجیبه. راست میگفت این کارها از من بعید بود و جای شک و تعجب را داشت. چایش را که تمام کرد، گفت: من که میدونم یه حرفی داری پول میخوای؟ یا.. حتماً میخوای بگی اون استکان های سفید که دیروز تو بازار دیدی رو می خوای یا شایدم… _اه داوود بس کن دیگه. -پس چی میخوای؟
با لبخند گفتم: تو دختر همسایه بغلیمون رو دیدی؟ همونی که شوهرش تصادف کرد، مرد! -آره… چطور؟ خیلی دختر خوبیه، محجوب، مهربون، ساده و پاک، باادب خانواده دار… خلاصه هر چی ازش تعریف کنم کمه! _خب که چی؟ میخوای برای داداش نداشته ات بگیرم؟! کلافه نوچی کردم و در حالی که با گوشه روسری ام ور میرفتم گفتم: -خب… چیزه… میگم… چطوره که باهاش ازدواج کنی؟! ابروهای داوود به طرز وحشتناکی در هم رفت: چی؟! چی میگی مرضیه؟ -خب من… مشکلی ندارم… میتونم… طلاق …
عالیه داداش