رمان مدار راس السرطان
عنوان | رمان مدار راس السرطان |
نویسنده | هنری میلر |
ژانر | ماجرایی، ادبیات داستانی، ادبیات کلاسیک، درام |
تعداد صفحه | 127 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان مدار راس السرطان اثر هنری میلر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
اولین اثر هنری میلر با نام مدار رأس السرطان، یکی از جنجال بر انگیز ترین و تأثیرگذارترین رمان های قرن بیستم است. مدار رأس السرطان، تعریف جدیدی از رمان مطرح نمود. داستان این اثر که در پاریس دههی 1930 میگذرد، به نویسندهای آمریکایی میپردازد که زندگی عجیب و غریبی در میان تن فروشان و هنرمندان دارد. این اثر برای مدتی بیش از سی سال در آمریکا و انگلستان ممنوع بود، اما در فرانسه اجازهی انتشار داشت از این کشور به کشورهای دیگر قاچاق میشد. زمانی که مدار رأس السرطان برای اولین بار در سال 1961 در آمریکا به انتشار رسید، بیش از شصت مورد، شکایت از این رمان مطرح شد تا این که سرانجام، دیوان عالی ایالات متحده، آن را به عنوان اثری هنری پذیرفت و به این شکایتها خاتمه داد. این کتاب جریان ساز و شجاعانه، یکی از سنگ بناهای ادبیات مدرن است که مخاطب را وادار به بازنگری در مورد مفاهیمی چون هنر، آزادی و اخلاقیات میکند …
خلاصه رمان مدار راس السرطان
همونطور که گفتم روز درخشان آغاز شد. فقط همین صبح بود که دوباره به وجود پاریسی که هفتهها بود ازش بی خبر بودم، پی بردم. این شاید بخاطر کتابی باشه که داره داخلم رشد میکنه. اونو همه جا با خود حملش میکنم. وسط خیابونای بزرگ با بچهها و پلیسایی که اسکورتم میکنن، راه میرم. زنا بلند میشن و جاشونو به من تعارف میکنن. هیشکی منو با بیادبی هل نمیده. من حالا باردارم ناشیانه تاتی تاتی میکنم و شکم بزرگم داره خودشو به زمین تحمیل میکنه. امروز صبح بود که سر راه به ادارهی پست، پایان اولیهی کتاب رو تعیین کردیم، بوریس و من، یه هستی دیگه به ادبیات دادیم. این میتونه یه انجیل جدید باشه: آخرین کتاب. همه چیزهایی که میخواستیم یه
روزی بگیم اینجا هست، ولی مبهم و ناشناس، کارما زمان نمیشناسه بعد ما دیگه کتابی نیست، حداقل واسه یه نسل. در واقع ما داشتیم تو تاریکی مطلق میکندیم، بدون هیچی، ولی اینقدر بود که راهنمامون باشه. حالا ما یه رگ داریم که آب حیاتو بمب و هر چی دلمون خواست و بریزیم تو این دنیا. باید اینقدر توشو پر کنیم که به نویسندههای فردا هم طرح بده، واسه درامشون، واسه شعراشون، واسه افسانههاشون و واسه دانششون، دنیا واسه هزار سالی که تو راهه از کتابه ما تغذیه میکنه. یه تظاهر عظیمه. فکرشم منو میلرزونه. تو صد سال آینده یا بیشتر، دنیا، دنیای ما میمیره. هیچ آدمی، تو این صد سال، اینقدر دیوونه نیس که به بمب بذاره زیر همهی مخلوقات و بفرستشون هوا.
دنيا مثه یه غذای مونده داره میگنده ولی هنوز به یه جام خشم نیاز داره. نیاز داره به تیکههای کوچیکتر تقسیم بشه. هیچ کدوم از ما بکر و دست نخورده نیست و هنوز ما داخل قارهها و دریاهای بین قارهها و پرندههای هواییم. همون کلیشههای همیشگی میخوایم تکامل این دنیا که رو به موته ولی هنوز دفن نشده رو کامل از بین ببریم. رو چهرهی زمان شنا میکنیم و بقیه هم غرق میشن یا خودشون، یا به زور. میتونه خیلی عظیم باشه، کتابو میگم. اقیانوسی از فضاها بوجود میآد که میتونی توش گردش کنی، آواز بخونی، برقصی، کوه نوردی کنی، خودتو بشوری، پشتک وارو بزنی، گریه زاری کنی یا آدم بکشی. یه کلیساس انگار، یه کلیسای واقعی که هر کی توش مقاومت کنه …
- انتشار : 15/12/1403
- به روز رسانی : 17/12/1403