رمان من سرکش

رمان من سرکش 1
عنوانرمان من سرکش
نویسندهشایسته بانو (شایسته سادات کریمی)
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه2658
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رایگان رمان من سرکش اثر شایسته بانو (شایسته سادات کریمی)

دانلود رمان من سرکش از شایسته بانو (شایسته سادات کریمی) با فرمت pdf نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

داستان زندگی متین السادات موحد است، دختری نجیب و محجبه در خانواده ای خیاط که خودش نیز طراح می‌باشد، بر خلاف فرهنگ و عقاید فکری خانواده اش، در قشری از جامعه شروع به کار می‌کند که موضع گیری چندان مناسبی نسبت به پوشش و تفکرات و خط مشی دینی او ندارند، آزمایشی بزرگ به همراه چالش های متعددی که با رئیس شرکت …

خلاصه رمان من سرکش

با صدای متین متین گفتن مرضیه چشمام رو باز می‌کنم برای یه لحظه منگ به اطراف نگاه می‌کنم. چشمای پر از ترس مرضیه… کاغذهای بهم ریخته کف اتاق… و در نهایت منی که کنار تخت تو خودم کز کردم و خواب رفتم… -متین ساعت ۹ گذشته.. امروز همه خواب موندیم.. با گفتن این حرف راضیه با گفتن مقنعه‌ی من کو صداش می‌کنه و سریع از اتاق خارج میشه. هنوز زمان و مکان درست حسابی دستم نیست و درد اسخونای تنم نمی‌ذاره درست فکر کنم سرم میره تا دوباره رو تخت بشینه و چشمام گرم شه که اینبار مامان با صورت رنگ

پریده و چشمایی که مشخصه تازه از خواب باشده میاد تو اتاقم… -متین جان مادری دیرت نشه.. پاشو خانومم پاشو که خدا بکشدم که خواب موندم.. پاشو عزیزکم پاشو طرحات رو جمع کن و با شنیدن “طرح” چشمم دوباره باز میشه و نگاهی به اطراف می‌ندازم.. و انگار تازه مغزم شروع به فرمان میکنه نمی‌دونم با سرعتی از جام بلند میشم با چ صورتی دست و رومو می‌شورم و کاغذام رو مرتب می‌کنم و حاضر میشم و از خونه می‌زنم بیرون فقط اینو می‌دونم مسیری رو که هر روز از زمان بیدار شدنم تا رسیدن بهش دو ساعت دو ساعت

و نیمی طول می‌کشید رو یک ساعت و ربعه طی می‌کنم و ساعت به ربع به یازده می‌رسم دم ساختمون شرکت… زنگ که می‌زنم با باز شدن در هراسون پله های حیاط رو دوتا یکی بالا میرم که درست جلوی در ورودی با کسری معتمد روبرو میشم ببخشیدی میگم که رد شم ولی از جاش تکون نمیخوره … سرم رو بلند می‌کنم که میگه: از تو گور پاشدی؟؟ این چ رنگیه.. سد راه کردنش به طرف صمیمیت کلامش حال خرابم رو خراب تر می‌کنه.. -ببخشید آقای معتمد دیرم شده.. -دیرت شده؟؟!! جونت سلامت… هنوز خبری نیست نگران نباش …

رمان من سرکش
13.18 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان من سرکش هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان من سرکش

لطفا پس از مطالعه رمان من سرکش نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زرین
11 ماه قبل

خوشم نیومد

راضیه
1 سال قبل

دانلود نشد 🤔

Omid
2 سال قبل

لطفا آثار دیگر این نویسنده مثل به خودت باختمت وتسلسل در رمان بوک قرار بدید.متشکرم

عاطفه
2 سال قبل

سلام. رمان بسیار زیبایی است. پیشنهاد میکنم بخونید‌ .

زهره
2 سال قبل

واقعا سایت مزخرفی دارید

مهناز
پاسخ به  زهره
2 سال قبل

رمان من سرکش خیلی عالی بود.من از خوندنش لذت بردم .
پبشنهاد میکنم حتما بخونید.
با تشکر از نویسنده

م. غیاثی
3 سال قبل

باسلام و احترام
رمان ” من سرکش ” بسیار عالی بود و با تشکر از ذوق نویسنده
ولی متاسفانه اعداد نوشته نشده بود و ویراستاری آن ضعیف بود

سمانه
پاسخ به  م. غیاثی
2 سال قبل

لطفا برای منم ارسال کنید.

سعیده نبی زاده
3 سال قبل

بنام خدا درس عشق اگر عشق کن اغاز درس سر نوشت رو باید یاد بگیر عشق بی وفای کن تو وفا کن همه حرف تو قبول ندارن تو خودت قبول کن تواین من دردها خیلی زیاد داشتم ولی بازم دلم با خودم و درد دل با خدام اروم میکردم عشق هیچ وقت ادم دل زه نمیشه درست بی وفای از تنهای بود ولی بازم ادمها دل زه از خیلی درد بی وفای بد درد مادر عشق داره که هیچ کسی پدر مادر نمیشه وقت مادرم اشک میده چشمها عشق پر اشک میشود اووقت درد من بیشتر از همیشه من عاشقم هر روز عاشق میشود زند بود با عشق اومید با احترام خانواد ولی من خودم بخاطر هیچ کسی به او حرف نزن همیشه با خودم درده خودم بود خدا همیشه با من بود شبها میشود یک ساعت ارومش نداشتم بازم وقت پسرم لب یک زره خند میکرد بهار دل من بود یک حرف او تمام زندگی بود شبه روزها فقط اروم اروم با خودم میمیرم زند میشم هیچ وقت نگفتم درد یا چی saeedehna

آسی
3 سال قبل

لطفاً بقیه رمانهای این نویسنده رو هم بگذارید

آسیه مالکی
3 سال قبل

عالی بود ، ممنون از نویسنده محترم و سایت خوبتون

زهرا
پاسخ به  آسیه مالکی
2 سال قبل

من این رمان رو ندارم میشع برام بفرستی

سمانه
پاسخ به  زهرا
2 سال قبل

عزیزم لطفا برای منم ارسال کن

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک