رمان مکار اما دلربا
عنوان | رمان مکار اما دلربا |
نویسنده | نیلوفر قائمی فر |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1951 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان مکار اما دلربا اثر نیلوفر قائمیفر با فرمت PDF، ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان – قابل اجرا در اندروید و آیفون
شاهسمن در دانشگاه با کوروش آشنا میشود، مردی که بیست سال از خودش بزرگتر است! آنها با هم نامزد میشوند، اما نامادری شاهسمن باعث جداییشان میشود. اکنون که شاهسمن به دلیل نیاز مالی برای کار به شرکت طراحی کوروش میرود و زمانی که با او روبهرو میشود…
خلاصهی رمان مکار اما دلربا
ساعت شش بود که از خانه بیرون زدم. با اتوبوس و مترو تا برسم خانهی کوروش، هفت صبح میشد. به خانهای که قرار بود مال من باشد، حالا بهعنوان دستیار باید میرفتم کارهایش را بکنم. باز حرص دلم را چنگ زد، از این احساس متنفر بودم. نمیدانم حق با چیست، با کیست؟ کار درستی کردم که نامزدی را به هم زدم؟ یا بختم را لگدمال کردم؟ من دهنبینم یا عاقلم؟ از انعکاس پنجرهی مترو به خودم نگاه کردم. موهایم مجعد دورم بود. شال مشکی با موهای قرمز و رژ آجری که بیشتر تناژ قرمز دارد، گزینهی خوبی بود. به شلوار جینم نگاه کردم، خوبه شلوار و مقنعهی دیگری هم برداشتم وگرنه با این شلوار دانشگاه راهم نمیدادند.
تا به خانهی کوروش برسم، پنج دقیقه به هفت بود. یک خانهی سهطبقه بود و خانهی کوروش طبقهی سوم بود. آسانسور داشت، اما راهپلههایش بیرون بود و دور تا دور خانه حیاط بود. البته حیاطش چندان بزرگ نبود، آنقدر کوچک بود که حتی از در جلوی ساختمان، ماشین هم در حیاط جا نمیشد، اما پشت حیاط پارکینگ بود و از در پشتی ماشین وارد میشد و پارک میکردند.
در حیاط را میتوانستم باز کنم. دستم را از لای آهنهای قرقرهدار در رد کردم و وارد راهپله شدم؛ خانهی ادی اینها طبقهی دوم بود، از جلوی در خانهشان رد شدم و به خانهی کوروش رسیدم. به زنگ در دوربیندارش نگاه کردم، حتی فرصت نشد این خانه را از نزدیک ببینم! زنگ در را زدم و موهایم را بیشتر کنار صورتم ریختم، نه نه نه! بهتر است محجوبتر به نظر برسم! دوباره موهایم را زیر شال فرو بردم. بهتر است موهایم از پشت بیرون باشد، اینطوری انگار ناخواسته موهایم بیرون است. برای بار سوم که زنگ زدم، در به ضرب باز شد، آنقدر به ضرب که دستگیرهی در صدای مهیبی داد، اما من هول نکردم ولی برای نشان دادن خودم، دستم را روی قفسهی سینهام گذاشتم…
- انتشار : 01/03/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403
اصلاح شد
سلام وقتتون به خیر ممنون از سایت خوبتون، پی دی اف مکار اما دلربا بسیار ایراد نگارشی داره کلمات به هم ریخته و غلط های املایی