رمان موریانه ای بر تابوت خیال
عنوان | رمان موریانه ای بر تابوت خیال |
نویسنده | زینب میشی |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 331 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان موریانه ای بر تابوت خیال اثر زینب میشی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
پسری روستایی دلباختهی دختری هنرمند از اقوام میشود، دختری که از قبل دل در گرو عشق سپرده است، در عصری که تکنولوژی بر مرکب قدرت سوار است، پسر با زیرکی، از سادگی مادرِ دختر استفاده کرده و جایی برای خود در قلبش باز میکند و با همدستی مادر، دختر را به عقد خود درمیآورد؛ اما همین که وارد زندگی مشترک شده، دختر راضی به تمکین نشده و تقاضای طلاق میدهد! دختر با این کار خشم همسر را برمیانگیزد و ناگهان همسر تغییر رویه داده و بازی جدیدی را شروع میکند، غافل از این که خانوادهاش در غیاب او، نقشههایی برای دختر چیده و …
خلاصه رمان موریانه ای بر تابوت خیال
با رفتن خانواده فرهاد مینو نفسی به آسودگی کشید حال میتوانست لحظاتش را به خوبی و خوشی در کنار خالهی عزیز و پسر خالهی خوش تیپش که مدتها بود حس می کرد مهرش به دلش افتاده و احساس خوبی نسبت به او دارد؛ بگذراند. رفتار فخری نسبت به خواهرش ریزبینانه تر شده بود حرفهای سیما مدام در سرش رژه میرفتند. از آنجا که دهن بین بود مدام به محبتهای فاخته نیز مشکوک میشد. خیال میکرد هر حرفی که میزند و هر بذله ای که میگوید و یا حکایتی که تعریف میکند، منظور خاصی در پسش نهفته دارد همین باعث بهم ریختگی اعصابش شده
و گاهی در رفتارش نمود پیدا میکرد. از آن طرف سلیمی به فکر بود تا در مدتی که آنان قصد ماندن دارند لحظات شاد و خوبی را برایشان فراهم کند. دوست داشت زمانی که از شهر و دیارشان میروند با خاطرهای خوش بازگردند. درست است آتش سوزی که پیش آمد کلی خسارت به او وارد کرد اما همان را نیز سعی کرد با چندجمله کوتاه خاتمه دهد و گفت: همین که همه سالمیم و نوهی عزیزم چیزیش نشده و به لطف خدا شروین خان هم صدمهای جزئی دیده یعنی رحمت خدا! ضرر نباید به جون بخوره ضرر مالی چیزی نیست و جبران میشه. همین چند جمله کافی بود تا
همهی اعضا خانواده روحیهی از دست رفتهی خویش را باز یابند و از خاطرهی بد این اتفاق گذشته و حتی خاطره اش را در ذهن مرور نکنند؛ مبادا خاطرشان را مکدر سازد. در همین روزها بود که مینو به همراه پدر برای آزمون فرودگاه به محل تعیین شده رفت. روزی که نتایج اعلام میشد دلشوره ای عجیب داشت از صبح پریشان بود و کارهایش را با بی دقتی و عجله و دلهره انجام میداد به همین خاطر یا ظرفی از دستش به زمین افتاده و میشکست و يا… فنجان ها را از چای داغ پر کرد و از آشپزخانه خارج شد قرار بر این بود تا میهمانان بعد از نوشیدن چای به همراه بهناز …
- انتشار : 09/05/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403