رمان نخ به نخ دود میکنم شب را

دانلود رمان نخ به نخ دود میکنم شب را اثر مائده فلاح به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

ارغوان دختری، باهوش و زیبا و در عین حال بسیار زیرک و خانواده دوست است، او برای خوب بودن حال خواهر و برادرش همه کاری انجام می‌دهد، تا جایی که روی اشتباهات و خودخواهی خواهرش سرپوش می‌گذارد، ارغوان متوجه ارتباط خواهرش با مردی که غریبه نیست می‌شود، با پیگیری های مستمرش بالاخره می‌فهمد که آن شخص کسی نیست جز برادر نسترن (همسر برادرشان) ولی قبل از اینکه بتواند کاری بکند این راز برملا می‌شود و …

خلاصه رمان نخ به نخ دود میکنم شب را

دو روز از چهار روزی که قرار بود شمال بمانیم گذشته بود و من خوشحال بودم که نصفی از زمانی که قرار بود بمانیم گذشته و من هیچ کدام از اعضای خانواده نسترن جز خود نسترن را ندیده بودم اما درست وقتی که در خیال خام خودم بودم اشکان زنگ زد و از من و مژگان خواست به ویلا برویم چون که همه رفته اند و فقط خودشان مانده اند و دقیقاً “خودشان ” منظورش همان هایی بود که من با ماندنشان مشکل داشتم. نمی‌دانستم اشکان چرا دوست دارد روابط ما با خانواده زنش بهبود یابد به چه امید بسته بود؟

منتظر مخالفت مژگان بودم اما مژگان باز هم من را غافلگیر کرد و دعوت اشکان را با خوشحالی پذیرفت هتلی که اشکان برای ما رزرو کرده بود حتی نمای بیرونی اش هم تجملات و شیک بودنش را به رخ می کشید و نوید یک دکوراسیون داخلی عالی را می‌داد از همان ابتدای ورود دیواره هایی بود که روی آن نقوش برجسته‌ی طلایی رنگی داشت که انگار مفهوم خاصی داشتند این نقش و نمادها حتی روی دیوارهای راه پله ها هم بود. نقوش شکل آدم‌هایی بودند که در مدل‌ های مختلف دو زانو نشسته و ژشت گرفته بودند.

یکی دستانش را باز کرده و به بالا خیره شده بود. یکی سرش روی زمین بود و انگار سجده می‌کرد یکی گردنش را به عقب خم کرده و سعی داشت دور دست ها را ببیند شاید مفهوم کلیشان این بود که برای هر کسی زندگی یک طوری جریان دارد و اما در نهایت کنار هم به جهانی معنا می‌دهند که واحد است. تمام آن زیبایی عظمت و شکوه متل قو و ساختمان ها و برج های اطرافش برایم هیچ به نظر می‌آمد چون که دلم خوش نبود جایی هم که دل خوش نباشد باید مثل آن نقش برجسته ای که به گمان من زن بود …