کتاب زندگی و آثار گالیله
دانلود کتاب زندگی و آثار گالیله نوشته نویسنده بوریس گریگوریویچ کوزنتسوف pdf بدون سانسور
عنوان اثر: زندگی و آثار گالیله
پدید آورنده: بوریس گریگوریویچ کوزنتسوف
زبان نگارش: فارسی
سال نخستین انتشار: مرداد 1404
شمارگان صفحات : 449
معرفی کتاب زندگی و آثار گالیله
علم که در پیچ و خم های بی پایانی پیشروی می کند، در رهگذر هر پیچ، افق تازه ای از جهان می بیند و به گونه ای شهودی راهی را که باید طی کند از پیش نظاره گر می شود. چنانچه موتسارت از لحظه ای سخن میگوید که «درآن همه آن سمفونی که هنوز به رشته تحریر در نیامده شنیده می شود». این حالت خصیصه دوره های تاریخی معینی است، دوره هایی که در آثار علمی و هنری دوره مربوطه شان عنصری وجود دارد که آن آثار را جاودانه ساخته است.
خلاصه کتاب زندگی و آثار گالیله
سپیده دم، آنگاه که خورشید برفراز تپهها ظاهر میشود، فلورانس به جز سمفونی رنگهای ملایم و رنگبازیهای پیاپی نیست. آنچه بعد اتفاق میافتد، آن است که خطوط بهگونهای صریح رخ مینمایند. در این لحظه، دورنمای فلورانس روشناییهای خود را از نظر محو میکند؛ سایهها تقریباً سیاه میشوند و دیوارهای روشنییافتهی خانهها رنگ میبازند و نیمه رنگهای پریده را از دست میدهند. باید برجای باقی بود تا خورشید درست بر فراز شهر پدیدار گردد، زیرا هنوز خطوط تمایز نیافتهاند. با این حال، اگر ما قبلاً رنگهای مسلط بر فلورانس را در اوج آفتاب دیده باشیم، در این لحظه میتوانیم قهوهای طلاییفام تپهها و رنگ تقریباً مشابه بناها را تشخیص دهیم و یا به دیگر سخن، آن را حدس بزنیم.
در میان شهرهای ایتالیا، فلورانس بیش از همه طراوت رنگهای صبحگاهی را در طول روز در خود نگه میدارد. رنگها در زیر تابش آفتاب با تمایز بیشتری ظاهر میشوند، اما درخشندگی خود را از دست نمیدهند. گالیله چنانچه در اینجا، شهر دیگر به صورت مجموعه تکرنگی از سایهروشنها جلوه نمیکند، از آنجا که رنگهای مسلط، رنگهای دیگر را فرونخوردهاند. از همین رو، ما در حافظه خود فلورانس را شهری میبینیم که سپیدهدمی دائمی دارد. اما باید گفت که حافظه بصری تنها عنصری نیست که فلورانس را به ذهن ما خطور میدهد. آثار باستانی بناها و گالریهای این شهر خاطرات تاریخی را جان میبخشند، بهگونهای که تصویر فلورانس که در حافظه ما طرح انداخته، به تدریج با گذشته و تاریخ آن در هم میآمیزد و یگانه میشود.
از مدتها قبل، بنابه عادتی دیرینه، رنسانس سپیدهدم عصر جدید خوانده میشده است. این داوری کاملاً با قضاوتی که درباره قرون وسطی وجود دارد، ارتباط دارد؛ شبی که هزار سال به طول انجامیده است. البته چنین ارزیابیها همیشه جنبه قراردادی دارند. اما به هر حال فعلاً ما به زودی این "فعلاً" را توضیح میدهیم. میتوانیم معنای تازهای را برای تعریف رنسانس به عنوان سپیدهدم عصر جدید در نظر گیریم.
هنگامی که برای نیل به تصویر مشخص و زنده سپیدهدم فلورانس با همه تنوع و ملایمت رنگهای دگرگونشوندهاش، مفهوم مجرد شفق را به عنوان پایان شب از یاد میبریم، این تصویرهای سحری که در ذهن ما نقش بسته، نه تنها با نقشهای شبانه بلکه با طرح تکرنگ سایهروشنهای نیمروز، تصادم میکنند. در قرن هیجدهم، دورنمایی از جهان و به سخنی دقیقتر، نقشه کاملی از آن بر اساس عقلگرایی، تدوین گردید که داعیه حقیقت مطلق داشت.



دیدگاه کاربران