کتاب زنان

عنوانکتاب زنان
نویسندهچارلز بوکوفسکی
ژانرادبی، زندگینامه
تعداد صفحه39
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب زنان اثر چارلز بوکوفسکی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کتاب “زنان” اثر چارلز بوکوفسکی، یک رمان مستقل است که در سال 1978 منتشر شد. این کتاب به صورت خلاصه واقعیت‌های زندگی نویسنده را به تصویر می‌کشد و به بررسی روابط جنسی، عشق، خشم و تحمل در جامعه معاصر می‌پردازد. داستان درباره‌ی نویسنده‌ای به نام چارلز بوکوفسکی است که در آغاز داستان با مشکلات زندگی روبرو است. او با مشکلات پولی، اعتماد به نفس پایین و رابطه‌های ناموفق دست و پنجه نرم می‌کند. با این حال، او تصمیم می‌گیرد تجربه‌های خود را در قالب داستان بنویسد. بخش عمده‌ای از کتاب به بررسی رابطه بین جنس های مختلف و تأثیر آن بر زندگی فرد و جامعه اختصاص داده شده است. نویسنده به طور صریح درباره‌ی روابط جنسی، عشق و خشم صحبت می‌کند و تأثیر آنها بر روابط اجتماعی و فردی را بررسی می‌کند …

خلاصه کتاب زنان

از بار بیرون آمدم و تابلوی پرواز را چک کردم. پرواز به موقع بود. کاترین در آسمان بود و داشت به سمت من می آمد .نشستم و منتظر ماندم جلوى من زن خوش لباسی داشت کتابی میخواند لباسش تا بالای ران هایش بالا آمده بود و همهی تهیگاهش آشکار بود… با پاهایی با جورابی نایلونی… چه اصراری داشت که این کار را انجام دهد؟ روزنانه ای دستم بود و داشتم از بالای روزنامه، لباسش را نگاه می کردم… از اینکه به لباسش زل زده بودم احساس

حماقت می‌کردم ولی دست خودم نبود… انگار تراشیده شده بود… زمانی دختر بچه ای بوده… زمانی میمیرد ولی حال داشت… بالای پاهایش را نشانم می‌داد… دخترک لعنتی…! حاضر بودم صد بار با او باشم… پاهایش را تکان داد و لباسش یک اینچ بالاتر رفت… از بالای کتابش نگاه کرد… از بالای روزنامه که نگاهش می‌کردم چشمش به من افتاد… حالت صورتش بی تفاوت بود. کیفش را باز کرد و آدامسی را در آورد… جلد کتاب را گوشه ای گذاشت و

شروع کرد به آدامس خوردن… آدامسی سبزرنگ داشت… آدامس می جوید و من هم دهانش را نگاه می کردم… دامنش را پایین نمی انداخت… می دانست که دارم نگاهش می کنم… هیچ کاری نمی توانستم بکنم… کیفم را باز کردم و دو تا پنجاه دلاری در آوردم سرش را بالا آورد، چشمش به پول افتاد و نگاهش را برگرداند… بعد مرد چاقی تلپی افتاد کنارم… صورتش خیلی سرخ بود و بینی بزرگی داشت… لباس خلبانی قهوه ای رنگی تنش بود …

دانلود کتاب زنان
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب زنان
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها