کتاب انگل

عنوانکتاب انگل
نویسندهماکسیم گورکی
ژانرنمایشنامه، ادبی
تعداد صفحه165
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب انگل اثر ماکسیم گورکی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

این نمایشنامه که در ایران با نام «خرده بورژواها» نیز شناخته می‌شود در سال 1353 به کارگردانی ناصر رحمانی نژاد به روی صحنه رفت و غوغاهای فراوانی نیز برانگیخت. موضوع نمایشنامه برخورد و تعارض طبقاتی دو نیروی ماهیتاً متفاوت اجتماعی، یعنی خرده بورژوازی سمج و تنگ نظر رو به زوال و طبقۀ کارگر رو به رشد، است. اما اهمیت عمدۀ آن تصویر روشن و صریح از ترکیب طبقات و نقش نیروهای اجتماعی و رابطۀ متقابل آن‌ها در پهنۀ زندگی، کار و مبارزه است. بازتاب شکل- بندی نیروهای اجتماعی و شرایط مبارزه دراین نمایشنامه، شباهت‌های بسیاری با وضعیت آن روز جامعۀ ایران دارد …

دانلود کتاب انگل

ظهر يك روز پائیزی بسمنوف پشت میز نشسته است. تاتیانا آهسته و آرام در اتاق راه می‌رود، پیوتر در زیر تاق نمای میان دو اتاق ایستاده و از پنجره به بیرون خیره شده. بسمنوف: فرزندهای دلبندم درست يك ساعت تمام است که من دارم برایتان حرف می‌زنم ولی گویا حرف‌های من به دلتان نمی‌نشیند. یکی از شماها پشتش را به من کرده آن یکی دیگر هم مثل کلاغ روی پرچین جلو و عقب می‌رود. تاتیانا: من می‌نشینم. (می‌نشیند) پیوتر به سوی پدرش بر می‌گردد: رک و پوست کنده بگوئید از ما چی می‌خواهید؟ بسمنوف: می‌خواهم بدانم چه جور آدم‌هایی هستید. مثلا تو پیوتر می‌خواهم بدانم تو چطور آدمی هستی. پیوتر: کمی صبر کن بزودی می‌فهمی خواهی دید و خواهی فهمید.

ولی اول بگذار تحصیلاتم را تمام کنم. بسمنوف: هوم تحصیلات خوب بفرمائید تحصیل کنید. ولی نمی‌کنید. وقتت را با کز کردن در این گوشه و آن گوشه و منفی بافی می‌گذرانی فقط یاد گرفته‌ای سرت را بالا بیندازی ولی رفتار متناسب را یاد نگرفته‌ای از دانشگاه بیرونت انداختند. فکر می‌کنی غیر عادلانه بود؟ نه اصلا. دانشجو فقط دانشجوست و به او مربوط نیست که درباره چگونگی امور قضاوت کند. اگر قرار می‌شد هر جوانک بی‌سر و پائی از خودش قانون وضع کند که همه چیز به هم می‌ریخت و توی این دنیا دیگر جایی برای آدم‌های عاقل و فهمیده باقی نمی‌ماند. اول باید چیز یاد بگیری وقتی در شغلت ورزیده شدی آنوقت برای انتقاد کردن وقت بسیار است تا آن موقع همه حق دارند

انتقادهایت را به هیچ بگیرند این‌ها را برای این نمی‌گویم که از تو عیب جوئی کنم این حرف‌ها را از ته قلب می‌زنم. چون تو پسر منی، گوشت تن منی من این حرف‌ها را به نیل نمی‌گویم گرچه خدا می‌داند که چندبار نصیحتش کردم. درست است که او پسر خوانده من است ولی توی رگ‌هایش خون دیگری جریان دارد. او از من نیست و هر چه هم بزرگتر می‌شود شباهتش به من کمتر می‌شود، می‌بینم خودش را آماده می‌کند تا يک رقاص يا بازیگر و چیزی به بدی همین‌ها بشود حتی ممکن است سوسیالیست بشود خوب بگذار بشود چشمش هم کور. آکولینا به درون سر می‌کند و با صدائی افتاده و شکایت آمیز: پدر هنوز وقت ناهار نشده؟ بمنسوف به درشتی: از اینجا برو بیرون جایی که …

دانلود کتاب انگل
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب انگل
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها