کتاب این سه زن

عنوانکتاب این سه زن
نویسندهمسعود بهنود
ژانرزندگینامه، تاریخی، سیاسی
تعداد صفحه464
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک
رمان این سه زن

دانلود کتاب این سه زن اثر مسعود بهنود به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

در اثر حاضر ، نویسنده سرگذشت “مریم فیروز” ، “اشرف پهلوی” و “ایران تیمورتاش” دختران مقتدرترین شخصیت‌های دوره رضاشاه را بیان کرده و نقش آنها را در تحولات تاریخ معاصر ایران بررسی نموده است . ضمن آن که نویسنده ، حوادث و اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران را در یکصد سال اخیر ، به ویژه دوره رضاشاه و دهه بیست تشریح می‌کند . در متن کتاب عکس‌هایی از شخصیت‌های نامبرده به چاپ رسیده است .
کتاب «این سه زن» که در سال 1398 سری شانزدهم منتشر شده است سوژه‌ی خود را زندگی پُر فراز و نشیب سه زن به نام های “اشرف پهلوی ، “ایران تیمورتاش” و ” مریم فیروز” قرار داده است . کتابی که به قلم «مسعود بهنود» روایتی پُر مخاطره به خود گرفته است .
«این سه زن» روایت تاریخی مفصلی از انتهای حکومت قاجار تا اواسط حکومت محمدرضا پهلوی ارائه می‌کند که علاوه بر آشنایی به زندگی سه شخصیت اصلی کتاب ، مخاطب می‌تواند با دوره‌ای تاریخی از ایران معاصر آشنا شود . هرچند نباید غافل شد و به روایت شخصی نگارنده در مورد حقایق ماجرا بسنده کرد . در این کتاب علاوه بر اینکه در مورد زندگی رضاشاه از کودکی تا به قدرت رسیدن و مرگش مسائل و اموراتی را شرح می‌دهد ، در عین حال هم اشاراتی به این سه زن می‌کند . فصل‌های پایانی کتاب در مورد اتفاقات بعد از رضاشاه است ؛ اقدامات این سه زن و تاثیراتی که ایران تیمورتاش ، اشرف پهلوی و مریم فیروز بر سرنوشت دولت پهلوی و کشور گذاشته‌اند . در نهایت بدلیل سبک داستانی و علی الخصوص نثر روان نویسنده به راحتی می‌توان آن را به هر نوع مخاطبی با هر سلیقه‌ای پیشنهادش داد .

خلاصه کتاب این سه زن

نوش آفرین زنی از طایفه پالانی که هرگز از دامنه آلاشت و سوادکوه و از خانواده و طایفه خود دورتر نشده بود، چندان که فرزندش شش ماهه شد، سر در پی داداش بیک شوهرش گذاشت. هر جا سراغی از او گرفت و نیافت. زن که هنوز هیجده ساله نشده بود، بی قرار بود ولی نومید نبود.

هرکس چیزی می گفت تا آن که یکی از نوکران خان به او خبر داد که عباسعلی ( داداش بیک) در تهران است و در کاروانسرایی نزدیک دروازه خراسان مسکن دارد. نوش آفرین روزی نوزاد خود را برداشت و با گاری یکی از نوکران امیر مویّد سواد کوهی راهی تهران شد.

زمستان بود و آنها با کاروانی که از روسیه راهی پایتخت بود، همراه شدند. در جمع مردانی که هر کدام تفنگی به دوش داشتند، تنها پناه نوش آفرین یک گروه خارجیان بودند که با خود دو زن داشتند. اما قافله در برف ماند، فرنگیان رفتند و زن که قنداق بچه را به تن خود بسته بود، باز با نوکران امیر مویّد ماند. آنها گرفتار بوران شدند.

شبی را در کلبه ای به سر بردند. هرچه به زن توصیه می کردند که باز گردد و یا در همان بین راه بماند تا زمستان سپری شود، او با التماس راه خود را می گشود و همراه انان می رفت.

در ششمین روز سفر، بوران و برف گاری و اسب را به درّه ای انداخت و زن، با یک نفر از همراهان تنها ماند. در او رمقی نمانده بود و کودک نیز در زیر پتو، دیگر صدایی نداشت که در قهوه خانه امامزاده هاشم را کوفتند.

دانلود کتاب این سه زن
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب این سه زن
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها