رمان قمار جوکر
عنوان | رمان قمار جوکر |
نویسنده | عطیه شکری |
ژانر | روانشناختی، انتقامی، رازآلود |
تعداد صفحه | 938 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان قمار جوکر اثر عطیه شکری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
خشم، انتقام، نفرت وجود تارا را پر کرده است! حضورش در سازمان مافیایی که پدرش در راس آن است و ماموریتهای پی در پی پر از خشونت و خطر از او دختری بی رحم و بی احساس ساخته است که قتلهای زنجیرهای را بی هیچگونه عذاب وجدانی انجام میدهد قاتلی معروف به آس پیک …
خلاصه رمان قمار جوکر
آسمان تیره و پر ستاره شب خیره شد و لبخند محوی زد. پر بود از احساس آرامشی عجیب بعد از سالها حس میکرد نسیم بهاری برایش شیرین است. با صدای آرکین به سمتش چرخید و میشیهایش را به او دوخت. -فیلم چطور بود؟ -عالی. دروغ میگفت، او اصلا علاقهای به فیلمهای عاشقانه نداشت. مغزش را خسته میکرد اما دلش نمیخواست پسرک را برای تلاشش سرزنش کنند. این دخترک گاهی حتی با خودش هم تعارف داشت. به هر حال هوای امشب و ستارههای آسمان او را سر ذوق آورده بود. آرکین سری تکان داد و از روی صندلیش برخاست و گفت: نظرته بریم از دکه پایین خیابون دو تا اسپرسو بگیرم و یه کم قدم بزنیم؟
-حتما. شانه به شانهی هم حرکت کردند و در سکوت عجیبی به صدای خودروها و عابرهای در حال عبور گوش سپردند. همه جا بوی زندگی میداد. تارا دلش میخواست هندزفری بگذارد و تمام این خیابانهای نیمه تاریک را تا آخر شب قدم بزند و موسیقی گوش دهد. مقابل دکه ایستادند و آرکین دو لیوان اسپرسو گرفت و به سمت تارا برگشت و لیوانی را به دستش داد با آن که خرداد ماه بود اما هوای هنوز کمی سرما را با خودش یدک میکشید. به بخار لیوان کوچک و کاغذی نگاهی انداخت و لب زد: مرسی. -خواهش میکنم. باز حرکت کردند و آرکین پرسید: دیشب نگفتی چرا اونقدر عجله داشتی… دستش را در هوا تکان داد و هول زده ادامه داد:
البته اگه نمیخوای بگی اشکالی نداره. دخترک پر از آرامش جرعهای از اسپرسو داغ را خورد و گفت: مرسی که درک میکنی. با زبان بی زبانی فهماند سوالاتی که جواب ندارند طرح نکنید آقای به ظاهر محترم! آرکین سرش را به زیر انداخت و ضربه ای به سنگ جلوی پایش زد. -یه چیزی ذهنم و مشغول کرده… -بپرس اگه جواب مناسبی داشته باشم حتما میگم. -تو هیچ سوالی دربارهی من نداری؟ -نفهمیدم مثلا چه سوالی؟ -مثلا علایقم، رفتارهام یا هر چیزی که مربوط به من باشه. -حس میکنم به زور اومدی سر قرار. -نه به زور نیومدم سر قرار اما اهل پرسیدن همچین سوالاتی نیستم ترجیح میدم آدمها رو تو رفتارهاشون بشناسم …
- انتشار : 31/06/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403