رمان حس یک پایان

عنوانرمان حس یک پایان
نویسندهجولیان بارنز
ژانرروانشناسی، فلسفی، ادبیات داستانی، ادبیات معاصر
تعداد صفحه191
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان حس یک پایان اثر جولیان بارنز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

این رمان، داستان مردی میان سال را روایت می‌کند که در حال دست و پنجه نرم کردن با گذشته‌ای است که هرگز سابقا روی آن تفکر و تعمق نکرده است؛ تا اینکه صمیمی‌ ترین دوستان کودکی‌اش، یکی از آن‌ها از گور و دیگری که همیشه و همه جا حضور دارد، با حس انتقام به زندگی او باز می‌گردند. تونی وبستر، شخصیت اصلی این رمان، در این فکر بود که با ساختن زندگی جدیدی برای خود، همه‌ی اتفاقات گذشته را پشت سر گذاشته است و زندگی مشترکش با طلاقی مسالمت آمیز و زندگی حرفه‌ای‌اش با بازنشستگی زودهنگام به سرانجام خوبی رسیده است. اما تونی با میراثی مرموز از گذشته روبرو می‌شود که او را وادار می‌سازد درباره‌ی چیزهای زیادی تجدید نظر کند؛ چیزهایی که او گمان می‌کرد در تمام این مدت به طور کامل فهمیده و درک کرده است …

خلاصه رمان حس یک پایان

چند روز بعد را صرف فکر کردن به همه ابعاد و زوایای مرگ آدریان کردم. هر چند خودم به سختی می‌توانستم انتظار نامه خداحافظی از او داشته باشم، برای کالین و الکس ناراحت شدم. و حالا باید درباره ورونیکا چه فکری می‌کردم؟ آدریان عاشقش بود، با وجود این خودش را کشته بود: چطور می‌شد این مسئله را توضیح داد؟ برای بیش تر ما، اولین تجربه عشق، حتا اگر به جایی نرسد -شاید به خصوص وقتی به جایی نمی‌رسد- نوید این را می‌دهد که این جا چیزی هست که به زندگی معنا می‌بخشد و بر آن صحه می‌گذارد. و هر چند سال‌هایی که از پس آن می‌آید ممکن است این دیدگاه را تغییر دهد، تا جایی که بعضی هامان به کلی دست از آن بشوییم، وقتی عشق برای اول بار

خودش را نشان می‌دهد هیچ چیز با آن برابری نمی‌کند. این طور نیست؟ قبول ندارید؟ ولی آدریان قبول نداشت. شاید اگر زن دیگری بود… یا شاید هم نه- الکس در آخرین دیدارشان شاهد خوشحالی او بوده است. یعنی اتفاق ناگواری در آن چند ماه افتاده بود؟ اما اگر این طور بود، آدریان حتماً بروز می‌داد. بین ما او فیلسوف و جویای حقیقت بود: اگر دلایلش آن‌ها بود که گفته پس حتماً انگیزه واقعی‌اش همان بوده است. در مورد ورونیکا، نظرم از مقصر دانستنش به خاطر این که نتوانسته بود مانع آدریان بشود به احساس ترحم تغییر کرد: کجا بود وقتی پیروزمندانه آدریان را به چنگ آورده بود و ببین حالا چه شده بود. باید به او تسلیت بگویم؟ اما فکر خواهد کرد که دورو هستم.

اگر بنا بود با او تماس بگیرم یا جوابم را نمی‌داد یا طوری مسائل را می‌پیچاند که آخرش نتوانم درست فکر کنم. بالاخره موفق شدم افکارم را جمع کنم. به این معنی که توانستم دلایل آدریان را درک کنم. به آن‌ها احترام بگذارم و او را تحسین کنم. ذهن او بهتر از ذهن من بود و خلق و خویش هم استوارتر بود.  از روی منطق فکر می‌کرد و بر اساس نتیجه ذهنیتی منطقی دست به عمل می‌زد. در حالی که بیش تر ما به گمانم برعکس او عمل می‌کنیم: تصمیمی غریزی می‌گیریم و بعد یک نظام استدلال بر پا می‌کنیم که آن را توجیه کند. و اسم آن را عقل و شعور می‌گذاریم. آیا فکر می‌کردم عمل آدریان یک جور انتقاد تلویحی از بقیه ماست؟ نه، یا دست کم مطمینم او چنین منظوری نداشته است …

دانلود رمان حس یک پایان
2.29 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان حس یک پایان
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها