رمان حاج مم جعفر در پاریس

عنوانرمان حاج مم جعفر در پاریس
نویسندهایرج پزشک زاد
ژانراجتماعی، طنز
تعداد صفحه267
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان حاج مم جعفر در پاریس اثر ایرج پزشک زاد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

در میان نویسندگان طنزپرداز معاصر، ایرج پزشک زاد از جایگاه مهمی برخوردار است. پزشکزاد در آثار متنوع خود، شیوه‌های مختلفی را برای آفرینش طنز استفاده کرده است.
او بنا بر موقعیّت، شرایط و نوع اثر به انتخاب تکنیک‌های طنز (هم‌چون بزرگ نمایی ، تعلیل طنزآمیز ، استفاده از اسامی طنزآمیز ، طعنه و…) دست زده که همواره رضایت خوانندگان را در بر داشته است. نام دیگر این کتاب خاطرات سفر یک ایرانی به دیار مهرویان در نظر گرفته شده است.
داستان اصلی کتاب در باب مسافرت فردی است که پزشکزاد او را در مقدمه به نام مستعار حاج مم جعفر معرفی می‌کند و به خواننده این نوید را می‌دهد که متن پیش رو قصه پردازی نبوده و هر چه را در نظر می‌گذراند شرح رویائی مردی تاجر است که برای درمان بیماری خود به فرنگ رفته است و حالا باید با فرهنگی بیگانه آنجا وفق یابد.

خلاصه رمان حاج مم جعفر در پاریس

بحاجی قول داده بودم برایش معلم فرانسه پیدا کنم. بعد از دوسه روز تصادف در بولوار سن میشل دختری بنام (ژیلبرت) که در دانشکده ادبیات درس میخواند و با من سابقه آشنایی داشت برخوردم، ایستادیم و کمی صحبت کردیم. میگفت که یکسال دیگر لیسانسیه خواهند شد و سعی خواهد کرد در یکی از مدارس معلم بشود. یکباره یاد حاجی افتادم و ب او پیشنهاد کردم که به دوست عزیز من درس فرانسه بدهد. چون اوضاع مادیش زیاد خوب نبود با خوشحالی پیشنهادم را قبول کرد. «ژیلبرت» دخترك ملوس فشنگی بود و چشمهایش از پشت شیشه عينك بنسى بطرز عجیبی میدرخشید. خلاصه فردای آن روز مراسم معرفی بعمل آمد حاجی از دیدن ژیلبرت خیلی خوشحال شد. قرار شد در جلسه اول درس منهم حاضر باشم. با اینکه امیدی نداشتم حاجی که حتی يك كلمه فرانسه بلد نبود بتواند از معلمش چیزی یاد بگیرد.

در اطاق حاجی بنظارت در امر تدریس مشغول شدم. دخترك که در کار درس دادن بخصوص بيك خارجى مبتدى ناشی بود هر چه میتوانست زحمت رحمت کشید که با اشاره وحر کات دست و صورت بعضی کلمات را بحاجی بفهماند. من هم گاهی ناچار بدخالت میشدم بعد از پایان جلسه اول درس حاجی از من پرسید خوب چقدر باید با و بدهم وقتی از دخترك پرسیدم با و حیا گفت : من نمیدانم. بپرس سيصد فرانك ميدهد ؟ به حاجی گفتم: حاج آقا هر چه میل دارید بدهید. آخر شما چه عقیده دارید؟ من برای اینکه کمکی ببودجه ضعیف دخترك شده باشد گفتم: حاجی آنا هزار فرانك بدهید کافی است. حاجی یا کمال میل قبول کرد و وقتی دخترل گفتم که هر جلسه هزار فرانك عایدی خواهد داشت از فرط شعف در پوست نمی گنجید یکدنیا تشکر کرد. بعد ز آن سه چهار جلسه بدون حضور من با هم کار کردند یکروز صبح وقتی بسراغ حاجی رفتم و از او رسیدم که آیا در درس فرانسه پیشرفت کرده یا نه با کمال تعجب فهمیدم که جلسات درس موقوف شده است وقتی علت را از حاجی پرسیدم کمی سینه صاف کرد و گفت:

این دختره جنی شده یکروز من داشتم اثاثیه اطاق را یکی یکی با و نشان میدادم و اسم فرانسه آنها را می پرسیدم یکباره برافروخته شد خدا حافظی کرد و رفت و دو سه روز است پیدایش نیست. من که از این ماجرا سر در نیاورده بودم عصر آن روز وقتی از حاجی جدا شدم یکسر بسراغ دخترک رفتم تا مرا دید با حالتی آشفته موضوع را برایم تعریف کرده و گفت که حاجی در يك جلسه موقع خدا حافظی دست اورا بوسیده. روز بعد در پایان جلسه درس پیشانی دخترك را بوسیده و در مقابل اعتراض دخترك بزبان فرانسه فصیحی گفته است این رسم مملکت ماست؟ یکباره یادم افتاد که چندروز قبل حاجی با اصرار فراوان از من پرسیده بود که بزبان فرانسه جمله این رسم . م مملکت ماست » راچه میگویند و من بخط فارسی برایش یادداشت کرده بودم. خلاصه روز بعد از بعنوان احترام رسوم مملکتی خواسته بود لبهای «ژیلبرت» را ببوسد و به مقاومت سخت او برخورده بود. ولی موضوعی که سبب گسیخته شدن رشته درس و جدائی معلم از متعلم شده بود این بود که در آخرین جلسه درس حاجی میز و صندلی وانائیه اطاق را یکی یکی با دست نشان داده و می پرسید: درد این چیه و دخترك لغت فرانسه آنرا برایش میگفته است حاجی از اثاثیه اطاق بالبسه دخترك رسيده و …

دانلود رمان حاج مم جعفر در پاریس
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان حاج مم جعفر در پاریس
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها