دانلود رایگان رمان نامیرایی صدایت اثر لیلی
دانلود رمان نامیراییِ صدایت اثر لیلی (نویسنده انجمن رمانبوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با لینک مستقیم رایگان
کپیست: – خون زیادی ازت رفته اما خوب میشی. – رفیقم داره برام اشک میریزه، مگه میشه خوب نشم؟ – کژال! اینقدر حرف نزن تا برسیم …
خلاصه رمان نامیراییِ صدایت
-من فراموش میشم نه؟ تو چیزیت نمیشه که بخوای فراموش بشی، باز هم هر صبح پا میشی راه می افتی بچه ها رو کچل می کنی. -هوم؟ سوال پرسیدم رفيق، من هم فراموش می شم؟ -بعد هم مثل همیشه نیمه شب ها آوازت توی کوه میپیچه و نمی ذاره من بدبخت چشم روی هم بذارم. _فراموشم نکن… -چه طور هنوز هم میخندی؟ دیوانه شدی؟ -میخوای اخم کنم؟ خب این یه کم خنده داره، نیست؟ تو توی آغوش من داری هلاک میشی،
نبضت زیر دستمه و دارم میبینم چه قدر کمتر شده… -ببینم تو شاعری؟ -کژال! -من دليل خنده ی خودم رو خوب میدونم رفیق، همون طور که میدونم برای چی میمیرم. -ترکم نکن، ادامه دادن سخت تر میشه، اصلاً چرا جلوی اون گلوله رو گرفتی کژال؟ هان؟ اونی که مشتاق مرگ منم، نه تو. -رفیق! تو به من یه قولی داده بودی. -من زخمی ام، و هر قطره خونی که داره از ما ردی به جا میذاره از قلب من می چکه نه بدن تو. – هیچ کدوم از ما نمیمونه،
خیلی خوش شانس باشه یادی ازش خواهد موند. اما این به این معنی نیست که تو هم… تو یه دختر هفت ساله داری، این رو بار ها بهت گفتم. -نترس. -نمی ترسم، ماهی سیاه وقتی رفت توی
شکم ماهی خوار نترسید. -پس میتونی تحملش کنی؟ -رفیقی که من رو رسوند نیاز به کمک داره. -دختر خون تو هنوز تازه ست. -کمکش کن، من خوبم. -فقط این پارچه رو محکم بگیر و فشار بده. -ولی زندگی ماها هیچ وقت تکراری نمیشه، همیشه یه تراژدی
برای این که آب سرد بریزه روی سرمون وجود داره. -دندون هات قرمز شدن کژال. -حالا که کار از کار گذشته هم، حق ندارم حرف بزنم؟ -دوست داری درخشش چی رو توی چشم هام ببینی؟ وجدان و علاقه ی لعنتی رو؟ -نگفتی ها، موافقی باهام؟ -بیدار نمیشی؟ سپیده زده. -نخوابیدی نه؟-نمی تونستم این منظره رو از دست بدم، تو که توی خواب غم از صورتت پر کشیده و بامدادی که… میگم کاش میشد به غروب نکشه. -تو خوب میشی، زخمه ی ماندگار من…