دانلود رایگان کتاب بلندی های بادگیر اثر امیلی برونته
دانلود کتاب بلندی های بادگیر اثر امیلی برونته به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتاب “بلندی های بادگیر” نوشته امیلی برونته، یک رمان کلاسیک است که در سال 1847 منتشر شد. داستان درباره یک دختر جوان به نام جین ایر است که در خانواده ای ثروتمند ولی بدبخت به دنیا آمده است. پس از مرگ پدر و مادرش، جین به یک مدرسه دور افتاده فرستاده می شود و سپس به عنوان معلم خصوصی به خانواده راستچین و ثروتمند روچستر منتقل می شود. جین با روچستر عاشق یکدیگر می شوند، اما راز تاریک روچستر باعث محروم شدن جین از عشقش می شود. پس از فاش شدن راز، جین تصمیم می گیرد که با روچستر همراه شود و زندگی خود را با او آغاز کند. این کتاب در قالب گفتار نخبگان، با تأکید بر قضایای عشق، خیانت، تضاد طبقاتی و انسانیت، یکی از برجسته ترین رمان های قرن نوزدهم است. “بلندی های بادگیر” به عنوان یک شاهکار ادبی، همچنان در دوره های مختلف تحسین و تعریف شده است …
خلاصه کتاب بلندی های بادگیر
با گذشت زمان نیرو و بنیه آقای ارتشا رو به تحلیل نهاد وی شخص فعال و تندرستی بود ولی نیرو و نشاطش ناگهان کاهش پذیرفت و وقتی مجبورند در صندلی کنار بخاری بنشیند و دست از فعالیت و جنب و جوش بردارد به وضع اندوهباری نگران و پریشان احوال گردید. کوچکترین سر و صدا و شیطنت بچه ها یا عمل خلاف بزرگترها ری را ناراحت میکرد فکر اینکه از آن پس اقتدار و توانایی وی بر اداره منزل و خانواده اش روز بروز کمتر خواهد شد دچار حالتی بیه به حمله و سکته اش میکرد در مورد هیت کیف این نکته بیشتر مودار میشد.
هرگاه کی پرک را می آزرد و یا علیه او حرفی می زد، حال ارباب دگرگون میشد بهیچوجه حاضر نبود ببیند کسی موجب ثیت پسرك شده باشد. به خاطر وی اینطور خطور کرده بود که چون دودش هیت کثیف را آنقدر دوست دارد دیگران مخصوصاً به قصد نجانیدن وی پسرك را آزار میدهند در این میان هیت کیف بدون نکه تعمدی داشته باشد سوء استفاده میکرد؛ بدین ترتیب که چون بجيك از ما نمی خواستیم رفتاری بکنیم که اسباب کوچکترین آزردگی اطر ارباب را فراهم آوریم.
طرفداری های بجا و نابجای وی را از یت کلیف نادیده میگرفتیم و همین موضوع موجب می گردید که ات کلیف هر روز خودخواهتر و مغرورتر شود ولی در همان اوقات هیندلی با علم بر احوال پدرش دست از اذیت و رنجانیدن هیت کنیف نمی داشت و چند بار اتفاق افتاد که آزار و سرزنش هیت کلیف موجب بانیت شدید ارباب از دست پسرش گردید. بیچاره پیر مرد چوب را می داشت تا پسرش را تنبیه کند ولی چون آنقدر تاتوان شده بود که نمی توانست از جای خود برخیزد تنها کاری که می توانست بکند آن بود که از شدت خشم بر خود بپیچد و ناسزائی نثار وی کند.
