رمان هزار و سیصد و سکوت
عنوان | رمان هزار و سیصد و سکوت |
نویسنده | زهرا علیرضایی |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1228 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان هزار و سیصد و سکوت اثر زهرا علیرضایی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
فریاد جوان بیست و هفت ساله که قدرت تکلم ندارد و بهمراه برادرانش کارگاه و مغازه (ام دی اف) سازی دارند، او مسئولیت حسابداری را به عهده دارد، فریاد خسته از گذشته و غرق در خاطراتش هنگامی که درحال قدم زدن در خیابان است، با زنی که قصد دارد پسر بچه ای را بدزد روبه رو میشود، با دیدن او زن فرار میکند، هنگام رسیدن پدر و مادر پسر بچه، به گمان اینکه فریاد دزد کودک است کار به زد و خورد و کلانتری میکشد …
خلاصه رمان هزار و سیصد و سکوت
جاوید، خسته و کوفته کلید به در انداخت و همانطور که هنوز دست سروش را محکم در دست نگه داشته بود وارد خانه پر سر و صدا شد پشت سر او در حالی که سعی میکردم پا روی اسباب بازی های شلختهی نوگل و نیلا، که همه جای خانه پراکنده بود، نگذارم پا به داخل گذاشتم و خطاب به جاوید غر زدم که: ول کن دیگه دستش رو بابا، رسیدیم خونه بخدا! برگشت و با چشمان مظلومش که هنوز هم رگه های سرخ خون در آن به بیننده دهن کجی میکرد نگاهی به من انداخت و بالاخره گره انگشتانش را از مچ نحیف
سروش باز کرد و هم زمان لابه لای موهای خیس از عرقش دست برد. سروش انگار که از اسارت رها شده باشد مثل فنر از جا کنده شد و سمت اتاق مشترکش با دوقلوها دوید. نفس عمیقی از هوای خوش عطر خانه به ریه فرستادم کیفم را از شانه کندم و روی میز گذاشتم، وقتی از شر وزنش خلاص شدم تازه فهمیدم چقدر سنگین بوده انگار وحی منزل بود که هرروز این همه وسیله نامربوط را با خود به این سو و آن سو بکشانم. -چقدر دیر برگشتین بچه ها! صدای اعتراض مامان بود که از آشپزخانه می آمد. یک لحظه دیدم
حالاست که جاوید دهان به توضیح اتفاقات امروز باز کند گامی جلو پریدم و به آستینش چنگ انداختم. -هيس! برگشت با نگاهی پرسشگر به من چشم دوخت نالیدم که: تو رو خدا ول کن، سکته میکنه اگه بفهمه حتی برای یه دقیقه هم سروش رو گم کرده بودیم دیگه چه برسه به اون همه بلبشو که راه افتاد. چند لحظه همان طور خیره به من ماند میدانستم در ذهنش دارد حرف های من را سنگین و سبک میکند. خیلی سریع تصمیمش را گرفت. -همایش شلوغ بود کارمون طول کشید. نفس آسودهای کشیدم …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 11/10/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403