رمان دختری از جنس شب

عنوانرمان دختری از جنس شب
نویسندهmelisa
ژانرعاشقانه، هیجانی، کلکلی، پلیسی
تعداد صفحه517
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان دختری از جنس شب اثر melisa به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

رایکا دختری متفاوت است؛ زندگی آسانی نداشته و با وجود تمام سختی‌ها، ایستاده و جنگیده. همه‌چیز عادی پیش می‌رود تا رازی تلخ برملا می‌شود؛ رازی که مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. عطش انتقام او را به همکاری با پلیس می‌کشاند و در قالب مأموری سیاه، وارد گروهی خطرناک در لندن می‌شود. اما درست وقتی فکر می‌کند همه‌چیز تحت کنترل است، اوضاع از هم می‌پاشد …

خلاصه رمان دختری از جنس شب

قبل از اینکه وارد کلوپ بشم صدای مکالمه چند دختر باعث شد با کنجکاوی پشت دیواری قایم بشم و گوش کنم. -کاترین… این کار خیلی خطرناکه. -اشکال نداره… بهش نزدیک می‌شم و تو یک فرصت چاقو رو تو قلبش فرو می‌کنم. من در ازای این کار پول گرفتم. -اگه گیر بیفتی چی؟ می‌دونی می‌خوای چیکار کنی؟ اون رئیسه بانده… رئیس باند دامیز کشتنش اینقدرا که میگی آسون نیست.-هیسس… می‌خوای صدامون رو بشنون؟ خودم می‌دونم چیکار می‌کنم تو نمی‌خواد نگران باشی فقط حواس لارا رو پرت کن. از دیوار فاصله گرفتم. لبخند شیطنت آمیزی روی لبم نشست. بهتر از این نمی‌شه.  اینقدر دلم می‌خواد بمیره از شرش راحت شم اما الان وقتش نیست. وارد کلوپ

شدم و به طرف اتاقم رفتم. به اسکارلت هم اشاره کردم تا بیاد تو. -چیزی شده؟ -امشب چند نفر می‌خوان رئیس رو بکشن. با ترس چند قدم عقب رفت: جدی می‌گی؟ -آره بابا دروغم چیه؟ باید مواظب باشی… هر مورد مشکوکی دیدی سریع بهم بگو. -بهتر نیست اصلا خودمون رو دخالت ندیم؟ نگاه تهدید آمیزی به چشم‌های نگرانش کردم: اگه نمی‌تونی به کس دیگه‌ای بگم. -نه نه باشه کاری رو که گفتی انجام می‌دم. -خیلی خب… حواستو جمع کن. سری تکان داد و از اتاق بیرون رفت. نیشخندی زدم و روی صندلی نشستم. بهتر از این نمی‌شه. با باز شدن درهای کلوپ چند نفر وارد شدن اما نگاه من تنها به دنبال مردی با چهره‌ای تقریبا شرقی و پوستی گندمی می‌گشت. با شنیدن

صدای مضطرب جورجینا مسیر نگاهم را از در به طرف چشمای آبیش تغییر دادم. -چی میگی؟ -جوزف کانسر…. رئیس… اوناهاش داره میاد. به مکانی که انتهای مسیر اشاره‌اش بود خیره شدم. مردی با موها و چشمای مشکی همراه شش مرد کت و شلوار پوش دیگر از در گذشتند. با دیدنش نفرت در وجودم زبانه کشید. اون اینجا بود کسی که مادر و پدرم را برای عملی کردن نقشه‌های کثیفش قربانی کرد. کسی که تو این یک سال منتظر دیدنش بودم… اون فرد حالا مقابلم ایستاده بود. سعی کردم همون ماسک خونسرد و بی‌تفاوت هميشگی رو به صورتم بزنم. ماسکی که نگه داشتنش در اين موقعيت به نظر مشکل‌ترين کار دنيا می‌رسيد… با اينکه خيلي سخت بود اما من تعليم ديده بودم …

دانلود رمان دختری از جنس شب
0 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان دختری از جنس شب
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها