دانلود رایگان کتاب فلسفه ای برای زندگی اثر ویلیام بی اروین
دانلود کتاب فلسفه ای برای زندگی اثر ویلیام بی اروین به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
فلسفه یکی از قدیمیترین علوم انسانی است که هنر بهتر زندگی کردن را به انسان میآموزد. مکتب رواقی یکی از 4 مکتب اصلی فلسفه در یونان است که مفاهیم پیچیده و گستردهای از زبانشناسی گرفته تا کیهان شناسی و متافیزیک را شامل میشود. این فلسفه قصد دارد شادی و آرامش را با دیگر بخشهای زندگی انسان پیوند دهد و برای اینکار روشهای مختلفی را پیش روی انسان میگذارد. اگرچه سالها از شکلگیری این فلسفه میگذرد با اینحال روشهای کهن رواقی هنوز هم برای داشتن یک زندگی پر از آرامش در دنیای کنونی بسیار کاربردی و اثرگذار است. این فلسفه طرفدار سرسخت اعتدال است و میانهروی و لذت بردن از زندگی را به انسان میآموزد. کتاب فلسفهای برای زندگی شما را به آرامش و شادی دعوت میکند …
خلاصه کتاب فلسفه ای برای زندگی
زنون (۳۳۳ – ۲۶۱ ق.م) نخستین رواقی بود. در اینجا منظور زنون کیتیونی است و نباید او را با زنون الثایی (۱۰۰) که به جهت ارائه پارادوکس آشیل و لاک پشت معروف است یا با هیچ یک از هفت زنون دیگری که دیوگنس لائرتیوس در شرح حال بزرگان از آنها یاد میکند اشتباه کرد. پدر زنون تاجر رنگ بود و در بازگشت از سفرهایش همیشه با تعدادی کتاب برای فرزندش به خانه می آمد.
در میان آنها کتابهای فلسفی هم که از آتن خریده بود به چشم میخورد این کتابها موجب اشتیاق زنون هم به فلسفه و هم به آتن شد. زنون بعدها مانند آن کشتی شکسته ای که خود را ناگهان در سرزمینی جدید می یابد خود را در آتن یافت و تصمیم گرفت تا وقتی که آن جاست نهایت استفاده را از منابع فلسفی شهر ببرد. به کتابفروشی ای رفت و پرسید: «کجا می توان مردانی چون سقراط یافت؟ درست در همان موقع کراتس کلبی از آن جا میگذشت کتابفروش به او اشاره کرد و گفت: آن مرد را دنبال کن و چنان که گفته اند، چنین بود که زنون شاگرد کراتس شد.
زنون بعدها با نگاهی به گذشته و این لحظه از زندگی خود نوشت: «کشتی شکسته ای بودم که به دیدار آشنا کامیاب شدم.» کلبی ها علاقه اندکی به نظریه پردازیهای فلسفی داشتند در عوض طرفدار گونه ای خاص و افراطی از زندگی فلسفی بودند. آنان زاهدانه میزیستند. از حیث اجتماعی، معادل باستانی خانه به دوشان امروزی اند: در خیابانها زندگی می کردند و روی زمین میخوابیدند. تنها چیزی که داشتند جامه ای بود که آن را بر پشت خود می انداختند؛ معمولاً ردایی کم بها که مردم آن روزگار «جامه کلبی» (۱۰۱) می نامیدندش. آنها زندگی بخور و نمیر داشتند و متاعشان بیش از یک روز کفاف نمی کرد …