دانلود رمان او عاشقم نبود اثر صدیقه بهروان فر
دانلود رمان او عاشقم نبود از صدیقه بهروان فر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ما را دنبال کنید این ساعت با داستان طهورا دختر جوانی که پس از قبولی در رشته پزشکی، به همراه امیرعلی (پسر دایی اش) و خانواده اش جهت تدارک مراسم عقدشان به تهران سفر می کنند، با تصادف و کشته شدن پدر و مادرش، مراسم ازدواجشان کنسل می شود، با بالا رفتن سنش و بعد از 13 سال، اکنون به ناچار همسر سرهنگی 80 ساله می شود که …
خلاصه رمان او عاشقم نبود
صدای خنده ی سیاوش و دوستانش لبخند روی لب می آورد … مدت زیادی نیست که می شناسمش اما آنقدر رفتارش خوب هست که اعتراف کنم در بین اعضای این خانواده ی شلوغ و پلوغ، میشود به او اعتماد کرد … سینی بزرگی که بنا به رسم این خانه پر از ظروف تنقلات و آجیل و خشکبار است را به سختی بلند می کنم و به طرف اتاق می روم … درد بدی در کمرم می پیچد اما چاره ای ندارم، باید به وضع عادت کنم … کار های این خانه ی کوچک آنقدر زیاد است که وقتی برای خودم نمی ماند
پشت در اتاق، سینی را روی زمین گذاشته و بعد از درست کردن روسری ام در را باز میکنم … حضور سیاوش مثل همیشه در این جمع هم باعث شادی دیگر اعضای حاضر در اتاق است … آنقدر بزمشان گرم است که حتی متوجه حضور من نمی شوند … خم میشوم و سینی بزرگ نه چندان سبک را دوباره برداشته و با احتیاط وارد اتاق می شوم … با ورودم همه صداها قطع شده و نگاهها به طرف من برمی گردد … سیاوش با وجود شوخ بودنش خوب میداند باید چه رفتاری با یک خانم داشته باشد.
در دل حسرت همسرش را میخورم … او مرد نمونه ای برای زن زندگی اش خواهد بود … خیلی سریع به طرف من آمده و سینی را از دستم می گیرد … آن را روی کرسی گوشه ی اتاق گذاشته و باز به سمت من می آید … دستش را دور گردنم حلقه می کند و با همان لحن شوخ همیشگی اش رو به دوستانش می گوید: دلتون بسوزه، هیچ کدومتون مادربزرگ به جوونی و خوشگلی مامان طهورای من ندارین کارش آن قدر تکراری است که به جای شرمندگی، لبخند بزرگی روی لبم می نشیند …