رمان با تو دنیا مال من است
| عنوان | رمان با تو دنیا مال من است |
| نویسنده | شهلا خودی زاده |
| ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
| تعداد صفحه | 934 |
| ملیت | ایرانی |
| ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان با تو دنیا مال من است اثر شهلا خودی زاده به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رها پزشکی تازه کار است که تک فرزند خانواده ای متمول زندگی می‌کند. او نزدیک به سی سال سن دارد و تاکنون ازدواج نکرده! تخصص او در زمینه گوارش است، پدرش بخاطر قبولی در رشته پزشکی مطبی به او هدیه داد که در طبقه دوم ساختمانی غیر مسکونی قرار دارد و …
خلاصه رمان با تو دنیا مال من است
پاسی از شب گذشته بود. پاهایش به شدت درد می کرد از صبح یکسره ایستاده بود و تا آن ساعت لحظه ای ننشسته بود. بیمارستان مملو از مجروح بود. او که برای کمک به پرستاران در مراقبت از مجروحین جنگی به بیمارستان آمده بود هیچ روزی را به این وحشتناکی ندیده بود. آن روز حملات هوایی و زمینی دشمن بسیاری از خانه ها را ویران کرده بود و تعداد بیشماری از مردم بی‌دفاع را مجروح و عده ای را به شهادت رسانده بود. بسیاری از مردم مجبور به ترک خانه هایشان شده بودند اما هنوز بودند کسانی که
شجاعانه در خانه هایشان به سر می‌بردند. از نوید خبری نداشت اما خیالش از بابت کودک خردسالش راحت بود خبرها حاکی از آن بود که منطقه‌ی محل سکونتشان هنوز سالم است. آن قدر مجروح به بیمارستان منتقل کرده بودند و صدای ناله از طرف بلند بود که دیگر فرصتی برای فکر کردن به چیزهای بیرون از بیمارستان را نداشت. همینقدر که می‌دانست محل سکونتشان سالم است برایش کافی بود. در آن روزها بیمارستان درست مثل بیمارستان‌های صحرایی بود. نمی‌دانستند به خاطر نبود امکانات دارویی و
درمانی درد و رنج مجروحین را چگونه تسکین بخشند حتی زمانی رسیده بود که مجبور بودند ابتدایی ترین و غیر بهداشتی ترین روش ها را به کار ببرند نه داروی بیهوشی بود نه امکانات جراحی.. گاهی اوقات مجبور بودند بدون بیهوشی، زخمی را که دچار خونریزی شدید بود بخیه بزنند بالاخره گوشه ای را پیدا کرد و نشست پاهایش یارای ایستادن نداشت نگاهش به سمت ساعت دیواری کشیده شد. نیمه شب بود گذشت زمان را متوجه نشده بود. لحظه ای پلک هایش را بر هم گذاشت و بی‌اختیار به خوابی عمیق فرو رفت …
- انتشار : 03/10/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
