دانلود رایگان رمان شاپرک اثر عاطفه میاندره
دانلود رمان شاپرک اثر عاطفه میاندره به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
هم اکنون در رمان بوک: غنچه ای زیبا شکوفا شده، در زیر سایه پدر و مادر ماّمن امن خانواده، همانند گلی زیبا شد که خرامان راه میرفت و دل میبرد از هر کسی اما چه سرنوشت تلخی که باغبان ها چشم دیدن گل زیبا را نداشتند و او را از شاخه اش جدا کردند و اورا گلبرگ خونین کردند. گلبرگ خونین حکایت دختران زیادی است که به خاطر یک اشتباه به خون کشیده خواند شد.
خلاصه رمان شاپرک
لمس بال های رنگی شاپرک آرزوی کودکی و امروز خیلی از ما آدم هاست. یادمان باشد او ذره ای از خلقت زیبای خداست، کاری نکنیم که بال های ظریف آن بشکند. (مهربان) مقابل آینه نیم چرخی زد و راضی از تیپ ساده و اسپورت خود، لبخند زنان کوله ی سبک و کم حجم قرمز رنگش را برداشت و از اتاق بیرون رفت. پله ها را یکی در میان و سالن طبقه پایین را هم سرحال طی کرد. با پوشیدن کالج های قرمز رنگ، از ساختمان بیرون رفت و در را هم قفل کرد.
گوشی جدیدش را از جیب بیرون کشید و دوربین جلوی آن را روی صورت خود تنظیم کرد. به لبه ی مقنعه اش دستی کشید و چتری های مشکی اش را با وسواس مرتب کرد.
_این هم از اولین عکس اولین روز دانشجویی
موبایل را داخل زیپ کنار کوله سراند و با باز کردندر حیاط، قدم داخل پیاده رو گذاشت.
_شاپرک
فقط یک نفر او را اینگونه صدا می زد. همین مرد خوش قیافه ی نشسته پشت رل با چشم های عسلی روشن…
_بابا!
_جونم… بیا بشین بابا
پدر در را از داخل برایش باز کرد. او با دور زدن ماشین، ذوق زده روی صندلی نشست.
_سلام
_سلام عزیز دلم
شاد گونه ی پدر را بوسید.
_فرانه! چند بار بگم تو خیابون جای این کارها نیست!
بی توجه به اعتراض پدر خندید و کوله را روی پای خود گذاشت.
_کمربندت رو ببند عزیزم
_چشم
_مامانت نبود؟
_نه… عروس داشت صبح زود رفت… فکر میکردم باید روز اول تنها برم…
کیان لبخند زد.
_مگه می شه روز اولی شاپرک خانوم رو تنها گذاشت…
_دیشب گفتین وقت ندارین!
_می خواستم غافلگیرت کنم شاپرک
خندید…
_تا کی کلاس داری؟