کتاب من و مولانا

عنوانکتاب من و مولانا
نویسندهویلیام سی چیتیک
ژانرعرفان و تصوف، زندگینامه
تعداد صفحه677
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان من و مولانا اثر ویلیام سی چیتیک به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کتاب “من و مولانا” اثر ویلیام سی چیتیک، یک رمان تاریخی است که درباره زندگی و آثار مولانا جلال الدین بلخی، شاعر و عارف بزرگ ایرانی، نوشته شده است. این کتاب به صورت داستان نوشته شده است و با توجه به تحقیقات تاریخی، روایت زندگی مولانا را به خوبی به تصویر کشیده است.

در این کتاب، داستان از دیدگاه یک جوان آمریکایی به نام الن شروود روایت می‌شود. الن در سال ۱۹۵۴ برای تحصیل در دانشگاه هاروارد به ایران سفر می‌کند. در این سفر، الن با فرهنگ و هنر ایران آشنا می‌شود و در پایان به قصد بازگشت به آمریکا، به شیراز سفر می‌کند. در شیراز، الن با دختر چین‌آلای مولانا به نام شمس تبریز آشنا می‌شود و با او دوست می‌شود. شمس تبریز به الن کتاب‌های مولانا را هدیه می‌دهد و الن با خواندن آنها، علاقه‌ای شدید به شعر و فلسفه مولانا پیدا می‌کند.

این کتاب به زبان ساده و روان نوشته شده است و برای همه افرادی که به فرهنگ ایران علاقمند هستند، مناسب است. در کل، “من و مولانا” یک داستان زیبا و الهام بخش است که به خوبی زندگی و آثار یکی از بزرگترین شخصیت‌های فرهنگ ایران را به تصویر کشیده است.

خلاصه کتاب من و مولانا

ویلیام سی چیتیک (William C. Chittick

استاد دانشگاه مریلند در زمینه فلسفه و ادیان است. او در سال ۱۹۴۳ در آمریکا به دنیا آمده است و دارای مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه تورنتو می‌باشد. ویلیام سی چیتیک به عنوان یک پژوهشگر برجسته در زمینه فلسفه و ادبیات عرفانی شناخته شده است. او برای تحقق هدف خود، به بررسی مبانی عقاید و تعاليم اديان، به خصوص اسلام، پرداخته است. آثار و نظرات وي در حوزة فلسفة عرفاني، شامل بيش از ٣٠ كتاب و مقالة است كه بيشتر آن‌ها به زبان انگليسي نگارش شده‌اند. همچنین، وي به عنوان يك رئيس‌جمعية جامعة الغدير العالمية (Ghadir International Society) فعاليت مي‌كند.

از جمله آثار وی می‌توان به “مفاهیم عرفانی در اسلام”، “عرفان شیعه”، “عرفان سنی”، “عرفان مولوی” و “عرفان ابن عربی” اشاره کرد. وی همچنین به عنوان یک متخصص در زمینه فلسفه اسلامی شناخته شده است و در این حوزه نظرات بسیار مفید و جامع دارد.

“سفرهای من” جماعتی صوفیان همراه شدند با من در راه ارزنجان و مرا مقدم ساختند که: بی امر تو، به منزلی فرونه آییم، و بی امر تو سفره نکشیم و بی امر تو ماجرا آغاز نکنیم، اگرچه از همدیگر برنجیم.“ چند روز گذشت چیزی نیافتند که سیر خورند و وقت خربزه بود. یکی از خیار زاری از دور ور بانگ می‌کرد و به دست اشارت میکرد که – درویشان، در آیند! بسم الله ! خواستند که در آیند، گفتم شتاب مکنید. گفتند، آخر ما گرسنه ایم گرسنه خود مگیر!

الكرامة لا تُرَد.» گفتم آخر آن جایی نمی‌رود آن خود به دست است چنانکه صوفی روی به گرده نان کرد که: “اگر به از تو یافتم تو رستی و اگر نی، تو به دستی. گوش گران کردیم که ما نمی‌دانیم که چه میگویی دست جنبانیدیم که چه می گویی؟ پیشتر آمد و جد نمود. گفتم به شرط آنکه درویشان را از آن دهـی کـه تـو می خوری.“ در پای من افتاد و او را وقتی شد زیرا واقعۀ او بود. لاهوره را جمع کرده بود جهت درویشان. گفتم، نشاید نشاید که تو گزیده

خوری و جهت خدا دونتر را دهی. نعره ای زد و فرو افتاد سه روز درویشان را مهمان داشت گوسفندان کشت. گفتم، حدّش این است. عزیزان را سه روز بازداشتی از آن تو رسید. رفتیم به ارزنجان از یاران جدا شدیم. زیرا تا نشناخته بودند خوش بود. بازی می کردیم و کشتی می گرفتیم چون شناخته شد آمدند که: “خود همه تویی.“ سه روز به فاعلی رفتم کس مرا نبرد زیرا ضعیف بودم همه را بردند و من آنجا ایستاده. در راه خواجه ای را نظر بر من افتاد …

خلاصه کتاب من و مولانا
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب من و مولانا
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها