دانلود رایگان رمان به شکوه عشق سوگند اثر شکوفه شهبال
دانلود رمان به شکوه عشق سوگند اثر شکوفه شهبال به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
زهرا خانم پس از برملا شدن خیانت شوهرش حاج محمود، از او طلاق گرفته و با دختران خود پریسا و مهسا زندگی میکند! در حالی که، دختر بزرگ در پی جلب رضایت مادر، به سختی تلاش کرده و پزشک موفقی میشود، مهسا در اثر آشفتگی روحی، قدم به بیراهه میگذارد و …
خلاصه رمان به شکوه عشق سوگند
در خانه ی جدید کمتر پیش میآمد زهرا خانم با دخترانش تنها باشند یا خاله جان و هانیه خانهی زهراخانم بودند یا آنها به منزل خاله میرفتند اما در این میان مهسا از مادر و بقیه فاصله میگرفت انگار طلاق والدینش صاعقه ای بود که جان او را سوزاند. یک هفته ای از نقل مکان گذشته بود که عمه به اتفاق عروس و بقیه اعضای خانواده برای دیدن زهرا خانم و فرزندانش به منزل آنها آمدند. مادر، خانوادهی خاله را هم دعوت کرد برای کم کردن زهر متارکه پدر و مادر هر یک از خانواده ها با جعبه ای شیرینی کادوی خود را همراه کرده بودند. عروس عمه دو دختر ناز و تپل داشت فرگل و
نازگل که آن روز پس از مدتها، خنده را به لبهای قشنگ مهسا آوردند شوهر عمه از شهرشان نور در شمال، ماهی کفال و سبزی محلی آورده بود مادر زهرا خانم همیشه ماهیها را پاک کرده و همراه سبزی های معطری که فقط در آنجا کشت میشد برای دخترانش میفرستاد. زهرا خانم سبزی پلو درست کرد و ماهی ها را سرخ کرده درونشان را از مخلوط گردوی چرخ شده سبزی محلی ریز شده و ناردان پر نمود شام در محیطی گرم صرف شد. عمو جان و عمو جعفر برای شاد کردن جمع، به ذکر خاطرات جوانی پرداختند. نیلوفر و علی هم خوشحال بودند دخترها یعنی پریسا هانیه و نیلوفر به
اتاق پریسا رفته و با هم از هر دری سخن گفتند نیلوفر به بهانهی کمک به زهرا خانم ولی در حقیقت برای دیدن علی زود به زود از اتاق خارج میشد که البته باعث مسرت زیاد مرد جوان هم میشد بچه ها مشغول بگو و بخند بودند که عمویشان صدا کرد دختر گلا بیایین اینجا بابا چی میگین؟ قهقه میخندین به ما هم بگین دیگه. علی سرخوش از بودن یار، چشمکی به پسرعمه زد: چی میخوایین بگن؟ چند تا جوک مسخره و اتفاقاتی که براشون تازگیا افتاده. نیما در تکمیل سخن او ادای نیلوفر را درآورد: پریسا مهسا هانیه با شما هستما دخترا خاطره دیگه بسه حالا بیایین جوک بگیم …
سلام یه رمان بود که دختر بچه دار نمیشد و شوهرش بهش خیانت میکنه و ازش جدا میشه بعد پسر عموش که قبلا بهش جواب رد داده میاد ایران و..
اسم این زمان رو می دونید؟! لطفاً لطفاً اسمشو بگید فک کنم فروشی هم بود🥺