دانلود رایگان رمان خیزران اثر گیسو خزان
دانلود رمان خیزران اثر گیسو خزان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
گیسا.. دختری که در سن شونزده سالگی به صلاحدید بزرگترهاش مجبور به ازدواج با پسرخاله اش میشود… ولی شب عروسی به خاطر لو رفتن مدرک قاتل بودنش از ترس اعدام فرار میکند! حالا بعد از ده سال… گیسا یه دختر بیست و شش ساله شده که از راه بدی کسب درآمد میکند و تو یکی از همین شبا… شوهر سابقش سر راهش سبز میشود و …
خلاصه رمان خیزران
صبح با سر و صدای طناز که طبق معمول داشت با ظرف و ظروف توی آشپزخونه کشتی می گرفت موقع غذا درست کردن و ظرف شستن از خواب بیدار شدم… دیشب که اون یارو موتوریه من و رسوند خونه نصف شب شده بود و جفتشون خواب بودن و می دونستم الان باید قیافه آویزون طناز و جمع کنم. البته دیگه بهش عادت کرده بودم.. چند ماه بود که مدام برام چشم و ابرو می اومد و اخم می کرد..
درست از وقتی که تصمیم گرفتم پا تو این شغل بذارم! هه.. شغل.. واقعاً می شه همچین اسمی روش گذشت؟ هر کاری که یه منبع درآمد واسه آدم داشته باشه یعنی شغل؟ خب معلومه که آره.. منم دارم واسه اش زحمت می کشم از دل و جون.. خطر می کنم! همین دیشب نزدیک بود با سر برم تو قهقرا و دیگه بیرون نیام.. کسی هم که به زور وادار نمی کنم.. خودشون می خوان.. پولم نه دزدیه نه حروم..
هرکسی هم بخواد خلاف این فکر کنه برام مهم نیست.. مهم اون چیزیه که خودم می دونم و بهش ایمان دارم! کش و قوسی به بدنم دادم و از رو تخت زوار در رفته ای که با کوچکترین تکون صدای قژ قژ پیچ های زنگ زده ش بلند می شد پایین اومدم و رفتم از اتاق بیرون.. نگاهم و دور تا دور هال کوچک خونه چرخوندم و وقتی اثری از هیچ کدومشون ندیدم راه افتادم سمت آشپزخونه قدیمی خونه …
رمانی بود که برای یکبار ارزش خواندن داشت فقط خیلی داستان کش پیدا کرده بود… میتونست نهایتا با 2500 صفحه جمعش کنه
ممنون از نویسنده گرامی 🌹