رمان سرزادگان
عنوان | رمان سرزادگان |
نویسنده | گونتر گراس |
تعداد صفحه | 140 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان سرزادگان اثر گونتر گراس به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
سرزادگان ‘با نام اصلی ‘KOPFGEBURTEN’ یا ‘آلمانیها در حال از میان رفتناند’ رمانی است با جا به جایی نقش, تغییر مکان و جا به جایی زمان یا به تعبیری ‘سفر به آینده’ که از زبان ‘گراس’ حکایت میشود و در واقع بخشی از گفت و گوی او با خود است. این کتاب درباره آینده بشر است؛ درباره رآکتورهای اتمی، وضعیت کمونیسم در چین و سرمایهداری در غرب. هارم و درته زوجی جوان آلمانی هستند که هر دو معلمند و بسیار درگیر بچه دار شدن. آنها از یک سو میل به داشتن فرزند دارند و از سوی دیگر فکر می کنند با چه امیدی کودکشان را به دنیایی بیاورند که پر از بمب اتم و بدبختی است. این زوج سفری به آسیا دارند و از سوی دیگر انفجار جمعیت در این سو را شاهد هستند. چه میشود اگر مثلا چین همه دنیا را پر کند و نسل آلمانی از بین برود؟ چه میشود اگر آلمانیها نیز به ازدیاد نسل بپردازند و دنیا ترکیبی از چین و آلمان شود؟ …
خلاصه رمان سرزادگان
آتش جنگ اول جهانی (اینطور گفته میشود) در شهر سارایوو روشن شده، جنگ دوم جهانی در شهر زندگی من دانسیگ به کار افتاد. اکنون تهران باید خود را آماده کند. همه دنیا حرفش را میزنند تا زمانی که نمیتوانند درباره بیهودگی خانواده و نتایج مسابقات حرف بزنند یا درباره قیمت طلا و جهش آن مرتب صحبت کنند، خود را متمرکز نگه میدارند بر روی گروگانهایی که متمرکز نگاه داشته شدهاند موقعیت حساسی در یک منطقه محدود شده است. درست است، بشریت تا آنجا کشانده شده است که میتواند تا سه بشمرد. آیا باید به خاطر آن که قدرت آمریکایی ها و روسها لرزیدن را به ما یاد میدهند و (از زمان ویتنام و پراگ) اخلاق خود را
به ما دیکته میکنند، از بازی کلمات خود دست بردارم، شادی فراوان را بگذارم تا تلخ شود، الهه هنر را مرخص کنم و سرزادگانم را، پیش از آنکه بابا و ماما یاد بگیرند، خاموش کنم؟ نام این کار احترام به قدرت احمقان بود، اجازه دادن به اعتبار اخلاق متعفن آنها معنا میداد به معنای قبول نادیده گرفتن آن چیزی بود که سارا بووی صربستان آن را بر سر زبانها انداخت و شهر من را ویران کرد و من همزمان با کلماتم شهر دانیگ را که امروز گدانسک مینامند دوباره برپا کردم. هیچ قدرتمندی را بارای پیشگیری از من نیست. آنها خنده آورند و حقه بازانی در بالا با جرأت تمام با آنها سخن میگویم که قابلیتی ندارند تا برای نوشتنم، مزاحمتی ایجاد کنند.
در واقع همه چیز باید (هم در سرم و هم روی کاغذ) همزمان انجام بگیرد. سفر طولانی آسیا تمام میشود اما هنوز هم هارم و درته را در خانه میبینم که برنامه عرضه شده وسیسی قوس را ارزیابی میکنند و اینجا را اینجا را نگاه کن حتی با نقل قولی از کامو درباره افسانه سیسی قوس، تبلیغ میشود. در همان حالی که در نه متن تبلیغاتی ادبی را نقل قول میآورد: مبارزه در برابر قله قلب انسان را شاد میکند… از دکتر ونت هین در بالی میشنوم که این بار در یک مجتمع معبد هندویی نقل قول را ادامه میدهد و ما باید سیسی قوس را به عنوان یک انسان خوشبخت تصور کنیم. و هارم کمی پیش از شروع سفر میگوید: روشن است ما بچه دار میشویم …
- انتشار : 06/09/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403