دانلود رایگان رمان سپیدارهای آشنا اثر فرناز نخعی
دانلود رمان سپیدارهای آشنا (جلد دوم) اثر فرناز نخعی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
زرین و محمد خیلی دوست دارند صاحب فرزند بشوند ولی تلاششون بی ثمر مانده است، به همین دلیل تصمیم میگیرند با توجه به کتاب اسرار زمان باز هم در زمان سفر کنند تا بتوانند مادر و پدر بشوند طبق گفته کتاب باید یکی از اقوام محمد به اسم مروارید و هم دانشگاهی علی با آنها همراه باشد، همه آماده سفر میشوند که …
خلاصه رمان سپیدارهای آشنا
هوا تاریک شده که خسته داریم به طرف خانه برمی گردیم. محمد بیماری را درست حدس زده بود. تمامشان مبتلا به تیفوس بودند و چند نفر هم طی روزهای قبل مرده بودند. بیشتر از دو سوم آنتی بیوتیکهایی را که همراهم داشتم به اهالی آن محل کوچک و فقیر نشین داده بودیم. همراهی محمد و مروارید و ارسلان برخلاف آنچه قبل از آمدن به نظرم رسیده بود خیلی مفید بود چون باید نفر به نفر برای تک تکشان توضیح میدادیم و قانعشان میکردیم که باید این داروها را تا آخر و حتی بعد از اینکه علائم بیماری از
بین رفت، ادامه بدهند وگرنه بیماری برمی گردد. در راه من و مروارید پشت سر ارسلان و محمد اسب میتازیم چون درست راه را بلد نیستیم. به مروارید میگویم: راستی یه چیزی میخواستم بهت بگم، میدونم صبح از دست اون دختره حرص خوردی و خیلی لجت گرفته ولی بیخیالش شو دیگه. من صبح قبل از اینکه بیایم تالار، با حرف و خیلی مؤدب و اتو کشیده قشنگ حالش رو گرفتم. سرش را به طرفم میچرخاند و میپرسد: چرا بیخیالش شم؟ -به نظرم آبا بدش نمیآد اون رو واسه ارسلان خواستگاری کنه.
باخنده اضافه میکنم: تو هم که حسابی داری واسه ارسلان دلبری میکنی میترسم همینطوری الکی الکی برنامه های آبا رو بزنی بهم! -از کجا مطمئنى الكيه؟ -خب معلومه تو داری شیطونی میکنی دیگه. زیر نور کم رنگ ماه به صورتم خیره میشود. -زیاد هم الکی نیست زرین ازش خوشم میآد. -راستش.. صبح این حدس رو زدم ولی.. بعد حس کردم فقط شیطنته. یعنی واقعاً نسبت به ارسلان.. -عاشقش نیستم ولی ازش خوشم اومده. یه سری اخلاق هایی داره که همیشه تو عمرم واسه یه مرد میپسندیدم. نفسم را پوف میکنم …
از جلد اول بدم نیومد به نظرم داستان جدیدی داشت قلم نویسنده هم خوبه هر چند داستان یه جاهایی به نظرم مشکل داشت ولی در کل قابل قبول بود ولی جلد دوم تقریبا همه چی همون چیزای جلد اول بود حوصله سر بر شد و به زور تمامش کردم