رمان ذهن خسته

عنوانرمان ذهن خسته
نویسندهفرزانه شفیع پور
ژانرعاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحه1511
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان ذهن خسته اثر فرزانه شفیع پور به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

آرام دختری برامده از بطن تاریخ، تاریخی که کودکانه زیادی را از سر فقر و بی پولی به کام مرگ کشانیده ! آرام برای فرار از دست پدر معتاد و رفقای او مجبور می‌شود در ده سالگی به کمک مادرش از روستای خود بگریزد، سرنوشت او را سر راه خانواده ای قرار می‌دهد که …

خلاصه رمان ذهن خسته

بعد از شامی که زیرنگاه های خصمانه‌ی عمه زهر شد به کامم و هیچ از ان نفهمیدم در سالن نشستیم و امیر با نگاه‌های گاه و بی گاهش به من یاداوری می‌کرد که هنوز هم او را دارم. -خوب عمه جون فکر نمی‌کنی دیگه بعد از گذشت سه سال از رفتنه پدر و مادرت وقتشه که تکلیف مال و اموالشو مشخص کنی تا روحش اروم بگیره. قطره اشکی را که نمی‌دانم چطور آماده اش کرده بود، زدود و من به این اندیشیدم که بالاخره زمان جر و بحث این دفعه هم فرارسیده: تکلیفی نمونده که روشنش کنم. عمه منو ارام بچه‌ های اون مرحوم بودیم و طبق وصیتی که خونده شد پدر اموالی رو که داشت بین من

و ارام تقسیم کرد. مطمئنم که خودش از این قضیه کاملا راضیه چرا که ما طبق وصیت خود پدر عمل کردیم. یادم به سه سال پیش و لحظه‌ی خواندن وصیت نامه افتاد… ناصر بابا خونه‌ی قلهک و داد به من با یه حساب بانکی پر خونه ای که الان توش هستیم و دفترکار امیر و کارخونه تولید قطعات یدکی اتومبیل رسید به امیر، البته امیر چون سواد چرخوندن کارخونه رو نداشت و نه علاقه‌ ای به اینکار سهامشو واگذار کرد و من هم هیچ وقت نتوانستم پا به آن خانه بگذارم و همانطور دست نخورده است. فقط گاهی نسرین جون را برای گردگیری به انجا می‌فرستم. عمه آن روز همانند چله‌ از کمان

رها شده از جا پرید و با لحن بدی به امیر گفت: می‌دونم که دلت برای این دختره بی کس و کار سوخته و داری در حقش لطف می‌کنی اما عمه چرا دیگه خونه‌ یادگار پدربزرگتو میدی به یه اجنبی؟ هنوزم یاد آن روز مو به تنم سیخ می‌کند و دعوایی که به قهر طولانی مدت عمه منجر شد و عاقبت بعد از یکسال با پا در میونی مرجان، عمه و برادرزاده با یکدیگر آشتی کردند. اخه ارام خونه‌ قلهکو میخواد چیکار؟ پوزخندی زدم که می‌دانستم صحبت را به همین جا خواهد کشاند و او چشمش به آن خانه‌ی ارثیه ایه ناصر بابا هست. -اون دیگه با خود ارامه به من مربوط نمیشه. عمه جون دندان‌هایش را از حرص …

دانلود رمان ذهن خسته
3.27 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان ذهن خسته
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها