رمان فرشته های گناهکار
عنوان | رمان فرشته های گناهکار |
نویسنده | نیلوفر قائمی فر |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 513 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان فرشته های گناهکار اثر نیلوفر قائمی فر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
نهال بعد از فوت خواهرش تمام وقت خود را صرف نگهداری از کودک خواهرش میکند، به حدی که امیر سام شوهر خواهر فوت شده اش از نهال خواستگاری میکند و او به این در خواست جواب مثبت میدهد و زندگی مشترکی که بر پایه دروغی بزرگ شکل میگیرد …
خلاصه رمان فرشته های گناهکار
هر کاری میکردم طلا نمیخوابید، همینطوری از سر و کولم بالا میرفت و من فقط نگاه میکردم به اینکه چقدر ضعیف و کوچولو به حرفای مامان فکر میکردم به مشکلی که داشتم، به امیرسام، به اینکه اگر بفهمه چه آبروریزی ای میشه، هر جور معادله رو میچیدم پشت و رو در میومد، اگر امیرسام میخواست ازدواج کنه میتونست، من که شانسمو از دست دادم پس من طلا رو نگه میدارم نمیخوام هیچ مردی وارد زندگیم بشه، نمیخوام یه مردی بیاد و از عشقم سوء استفاده کنه، اگر من ازدواج کنم طلا چی؟ ازدواج؟ چطوری؟
مسلما کسی که خیلی مدرن و بی تفاوت باشه سراغ من نمیاد، بعد برای اینکه دختر نیستم چه توجیهی دارم؟ شاید بهتره که طلا رو من نگه دارم برای همیشه اینطوری لازم نیست که با امیرسام ازدواج کنم، تنها راه چاره همینه. کم کم همه خوابیدن و بعد برای نماز صبح بیدار شدن و نماز خوندن و دوباره خوابیدن تا روز جمعه رو با کم خوابیهای طول هفته جبران کنن ولی منو طلا همینطوری بیدار بودیم و طول و عرض خونه رو طی میکردیم، برای طلا کافی بود که من کنارش باشم تا گریه نکنه حالا چه بیخواب باشه چه
گرسنه یا هر چیز دیگه. نزدیکای ساعت هفت هشت صبح طلا توی بغلم خوابید در حالی که رو مبل هال نشسته بودم و طلا تو بغلم بود خودمم خوابم برده بود خواب دیدم امیرسام با یه زنی ازدواج کرده و طلا رو برده پیش خودش بعد چند وقت که طلا رو میاره ما ببینیم، میبینم طلا کلی لاغر شده و روی تنش جای کبودی و زخم، تو خواب کلی به حال طلا گریه کردم و حس پشیمونی میکردم که چرا به خاطر طلا خودم نرفتم بالاسر طفل معصوم خواهر جوون مرگ شده ام که این بلاها سرش نیاد، با ترس و هول …
- انتشار : 17/09/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403