دانلود رایگان رمان دنیای شگفت انگیز ربهکا (شوق خرید) اثر سوفی کینزلا
دانلود رمان دنیای شگفت انگیز ربهکا (شوق خرید) اثر سوفی کینزلا به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستانی از زندگی دختری که عاشق خرید کردن است؛ ربهکا. روزنامهنگاری که برای یک مجله اقتصادی کار میکند و به خرید کردن معتاد است، همواره به دنبال تهیه لباسهایی مارکدار و برندهایی مشهور است، خورهای که او را به مرز ورشکستگی میکشاند و وادارش میکند تا برای حل مشکلاتش کتابهایی مطالعه کند و از این جنون رهایی یابد. کاری که برای او به شدت دشوار است و گاه عنان اوضاع از دستش خارج میشود ...
خلاصه رمان دنیای شگفت انگیز ربهکا (شوق خرید)
وقتی به خانهی پدر و مادرم رسیدم آنها در میانه جرو بحث بودند. بابا در باغ روی پلههای وسطی نردبان ایستاده بود و با ناودان گوشه شیروانی خانه میرفت و مامان پشت میز فلزی وسط باغ نشسته بود و کاتالوگی قدیمی را ورق میزد. وقتی از در شیشه ای خارج شدم هیچکدام حتی نیم نگاهی هم بر من نینداخت. مامان داشت میگفت: حرف من این است که آنها باید برای دیگران درس عبرت شوند. بابا جواب داد: و تو خیال میکنی با به خطر انداختن خودشان برای دیگران درس عبرت میشوند؟ گمان میکنی با این کار مشکل حل میشود؟ مامان با لحنی تمسخرآمیز گفت: خطر گراهام اینقدر غلو نکن.
واقعا عقیده تو در مورد جامعه بریتانیا این است؟ من گفتم: سلام مامان سلام بابا. مادرم گفت: بکی با نظر من موافق است اینطور نیست عزیزم؟ بعد خودش را به آن راه زد و به کاتالوگ اشاره کرد و ادامه داد: ژاکت زیبایی است. ببین چه برودریدوزیهایی دارد. بابا معترضانه درجواب او گفت: هرگز با تو هم عقیده نیست. این مسخرهترین نظریهای است که تا به حال شنیدهام. مامان برآشفته شد و گفت: اینطور نیست بکی، عزیزم، تو هم مثل من معتقدی کار خوبی است که اعضای خانوادهی سلطنتی با وسایل نقلیهی عمومی سفر کنند اینطور نیست عزیزم؟ محتاطانه جواب دادم خوب… من در واقع…
بابا پوزخندزنان گفت: معتقدی ملکه برای شرکت در جلسات رسمی باید از اتوبوس خط ۹۳ استفاده کند؟ مامان گفت: چرا نکند؟ در این صورت اتوبوس خط ۹۳ کارآمدتر خواهد شد. من کنار مادرم نشستم و گفتم: خوب اوضاع و احوال چطور است؟ مادرم انگار که حرف مرا نشنیده باشد گفت: میفهمی که در این کشور چیزی نمانده ماشین ها در خیابان شاخ به شاخ یکدیگر قفل شوند. اگر بیشتر مردم شروع به استفاده از وسایل نقلیه عمومی نکنند، راهها مسدود خواهد شد. پدرم از سر مخالفت سرش را تکان داد و گفت: و تو خیال میکنی رفت و آمد ملکه با اتوبوس خط ۹۳ این مشکل را حل خواهد کرد …