دانلود رایگان رمان ساعت به وقت من اثر عاطفه جمالی
دانلود رمان ساعت به وقت من اثر عاطفه جمالی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کارن محتشم، پسری که با غرور و دست نیافتی بودنش، دیگران را به سمت خودش جذب میکند! ولی دختری مو قرمزی که از قضا دختر عموی او هم هست و از ۱۰ سالگی زن کارن محسوب میشود، کارن را به خودش علاقمند میکند، در این همین هنگام …
خلاصه رمان ساعت به وقت من
رفتارش درست مثل یه امپراتور مستبد و کاریزماتیک میموند که در حضورش احساس ضعف میکردی! همون امپراتوری که اگه اراده میکرد میتونست مارو به خاک سیاه بنشونه چرا که تمام سرمایه بابا دستش بود چون سه ماه پیش وقتی با شنیدن اینکه اولین خواستگار برای من سرو کلش پیدا شده زودترازموعد از کانادا برگشت. بابا در مرز ورشکستگی بود و کارن شرکتی که داشت میرفت تا ورشکست بشه رو با هوش و نبوغ زیادش تونسته بود نجات بده و حالا شده بود مدیر شرکت بابا و بابای ساده منم حتی هیچ مدرکی نداشت چون بهش وکالت تام داده بود !
تمام این سالها منو مجبور میکردن پای تلفن بشینم و با کارن حرف بزنم و من لجبازانه سکوت میکردم و فقط کافی بود تا با اون لحن مستبد و زورگوش اسمم رو با تحکم صدا کنه تا از ترسش دهان باز کنم و به حرف بیام! کارن برای من توفیق اجباری بود و روزی که به ایران برگشت برای من روز عزا بود و برای اینکه منو با خودشون به فرودگاه نبرن توی انباری خونه قایم شده بودم در حالی که از ترس موش و سوسک داشتم سکته میکردم،
آخر هم موفق به پیدا کردنم نشدن و بابا با کلی داد و فریاد و تهدید با دخترا رفتن استقبال شازده! و کارن هم که دیده بود من همراهشون نیستم مستقیم از فرودگاه به جای خونه آقاجون اومد خونه ما و منم از همه جا بی خبر تا کمر توی یخچال بودم و داشتم کیکی که گلنوش پخته بود رو دو لپی و با دست میخوردم و بی توجه به باز شدن در خونه و سر و صدای بابا و دخترا و دومادمون اشکان «شوهر گلنوش ، البته دوماد سرخونه!» با صورت و دستای خامهای و شلوارک گشاد گل گلی و جوراب بلند زنبوری زرد و مشکی و یه هودی بنفش در حالی که روش خامه کیک مالیده بود و موهای قرمزمم که از دو طرف عین آن شرلی بافته بودم از تو یخچال بیرون اومدم و با دهان پر گفتم …
بی نظیر بود
واقعا میتونم بدون شک بگم جلویی ازکتاب های برتری بود که خوندم دوست دارم فصل دومش هم به زودی بزاری اصلا همینه که کتاب خوب دوست نداری تموم شه همین آفرین به قلمت که عالیه و نابه 👍🥰
محشر بود من تو ۲۴ساعت خوندم حتی نخوابیدم تا تمومش کنم عالی بود🥺🥺😍😍
فصل دوش رو از کجا دانلود کنم؟ حتی اسمش رو هم نمیدونم
ارع منم فکر کنم باهمین نام فقط +2
عاشق شخصیت حنا شدم
دقیقا یه زن قوی تو بدترین شرایط زندگیش بود
باید برای زندگی جنگید!!
زمانی که رمانو میخونی فک میکنی یه رمان کلیشه ایه و با اتفاقای تکراری
یه دختر لوس و یه مرد مغرورو و ترسناک
ولییییییی اول رمان قولتون نزنه رمان بعد از ازدواجشون رو دور تند میفته وای که با هر قسمتش هیجان زده میشید
این رمان بهترین رمان عمرم بود چون دقیقا یه شبو نخوابیدم تا تمومش کنم نمیتونستم دست بکشم همش میخواستم بدونم میخواد چه اتفاقی بیفته چون قابل پیش بینی نبود!
دقیقا هر لحظه جوری بود تو رو به فکر و هیجان زده میکرد
یعنی بهتربن رمانی بودکه خوندم..عالییی
خیلی زیبا بود
من رمان های زیادی خوندم ولی این بهترین رمان عمرم بود . خیلی قشنگ و با احساس بود . دم نویسندش گرم
سلام پيج اينستا يا تلگرام نويسنده لطفا