دانلود رمان رویای بنفش اثر ستاره مرعشی / محدثه اسکندری
دانلود رمان رویای بنفش اثر ستاره مرعشی / محدثه اسکندری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دوتا دختر به اسم سویل و ماهک توی پرورشگاهن… داستان از اونجا شروع میشه که پسری شر و قلدر به اسم شروین سر جنگ و جدال رو با سویل باز میکنه و بین همین جنگ و جدالا و تلافی کردنا ماهک استعداد خودش و توی بازیگری کشف میکنه و دنبالش میره اما …
خلاصه رمان رویای بنفش
“ماهک” نگاهم با شنیدن صدای پای شخصی به بالا کشیده شد. با دیدن سویل و چهرهی رنگ پریدش دلهره بدی گرفتم، اونم نگاه ترسونش به من بود. -کار کدوم یکیتون بود؟ نگاه آشفتم بین سویل و شروین و خانم مسعودی و بقیه در گردش بود و یک چیز مدام توی سرم میچرخید. -به سویل کمک کن به سویل کمک کن. -گفتم کار کی بود؟ با دادی که خانم مسعودی زد همه از جا پریدیم. نگران به سویلی که دستهاش رو مشت کرده بود نگاه کردم. -خانم! نگاهم به طرف شروین چرخید که زوم شده بود روی سویل، دل پیچه
گرفته بودم و انگار که کسی به محتویات معدم چنگ مینداخت! میخواست بگه. نباید میذاشتم این اتفاق بیوفته. ترس رو کنار گذاشتم و توی یک تصمیم آنی آخ بلندی گفتم و دستم رو به معدم گرفتم. دو دستی دلم رو چسبیدم و خم شدم که همگی نگران صدام زدن. کم کم اشک توی چشمهام جمع شد که خودمم برای لحظه ای تعجب کردم اما به نقشه ام ادامه دادم. -ماهک ماهک چیشدی خواهری؟! سویل نگران تکونم میداد و صدام میزد. حاج کاظم و عمو مسعود رو بلند صدا کرد. هق هقم بلند شد و اینبار با صدا گریه میکردم
انگار خودمم باورم شده بود که جدی جدی از استرس معده درد گرفتم. روی زمین سرد نشستم و معدم رو فشار دادم که همون موقع عمومسعود با عجله اومدو جلوم نشست: ماهک؟ ماهک جان میتونی بلند شی؟ میتونی راه بری؟ هوم؟ با گریه سرم رو به معنی نه به چپ و راست تکان دادم که کلافه کمی توی جاش جا به جا شد و آخر سر دست زیر زانوها و شونم انداخت و بلندم کرد. لحظه ای از خجالت سرخ شدم و توی خودم جمع شدم که اونا گذاشتن به پای دردم. اما خب فقط خودم بودم که میدونستم موضوع از چه قراره! همه چیز …