رمان شب های ترسناک من

رمان شب های ترسناک من 1
عنوانرمان شب های ترسناک من
نویسندهیگانه راد
ژانرعاشقانه، تخیلی، ترسناک
تعداد صفحه775
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان شب های ترسناک من اثر یگانه راد

رمان شب های ترسناک من 3

دانلود رمان شب های ترسناک من اثر یگانه راد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

فرحناز از کودکی قادر به خواندن فکر و ذهن اطرافیانش است. بخاطر بازگو کردن افکار شیطانی مادربزرگش، مادربزرگش از فرحناز متنفر است تا جایی‌که راضی به مرگ فرحناز هست. او فرحناز را در ۱۵ سالگی به زور به عقد کاظم پسری لاابالی و طماع در می‌آورد که در ازای پول و وعده‌های خانم بزرگ این ازدواج را قبول کرده. کاظم هم فرحناز را کتک و آزار می‌دهد ولی فرحناز محافظ غیبی دارد که همیشه از او مراقبت می‌کند؛ یک جن مرد که بجز خودش هیچکس او را نمی‌بیند.

خلاصه رمان شب های ترسناک من

نگاهی به اطراف کردم ،شب شده بود همه جا تاریک ترس از تاریکی صدای مبهمی که جدیدا به سراغم می آمد حالم را بدتر کرده بود. دست لرزانم را سمت کلید بالاسرم بردم و کلید را زدم. اتاق روشن شد اما، کسی داخل اتاق نبود. حس می کردم چیزی داخل اتاقه اما من نمی بینم. به پنجره نگاهی انداختم گربه ی سیاهی پشت پنجره نشسته بود. من این گربه را دیده بودم در خانه ی کاظم روی دیوار. انگار بهم لبخند زد وگفت درست شناختی. از ترس جیغ بلندی کشیدم. در باز شد ودوتا پرستار وارد اتاق شدن. با نگرانی علت جیغم را پرسیدن. با دست به پنجره اشاره کردم آنها پنجره را باز کردن و بیرون را نگاه کردن. اما چیز غیر عادی انجا ندیدن. یکی از پرستارها غرغر کنان از اتاق خارج شد اما آن یکی مهربان لبخندی بهم زد وسمتم امد کنار تختم نشست و دستمو گرفت. _دخترجون چرا جیغ زدی؟

از چی ترسیدی؟ چشمانش انقدر بی ریا بود که راحت می توانستم حرف هایش را بدون گفتن کلمه ای بشنوم. دختری بیچاره انقدر شوهرش کتکش زده که عقلش را از دست داده، بدبخت تو این سن کم ببین چه سیاه بخت شد. بیچاره اما خیلی خوشگله، خوشگلی به چه درد می خوره مادرم راست می گه ها خوشگل نباش اما پیشونیت بلند باشه. لبخندی به حرفایش زدم. سرم از حرفای بی سرو ته این پرستار به درد آمده بود با اینکه یک کلام از آن ها را به زبان نیاورده بود اما یک لحظه ارتباط چشمی کافی بود که به ذهنش دسترسی پیداکنم. ارام گفتم: ممنون. کمی آب دهانم را قورت دادم و دوباره گفتم: ببخشید مزاحم شدم. انگار فهمید تمایلی به صحبت کردن ندارم گفت: -بهتره استراحت کنی منم برم به مریض های دیگه برسم کار داشتی زنگ بالای سرت را بزن.  بلند شد تا چراغ بالای سرم را

خاموش کنه هنوز دستش به کلید نرسیده بود که دستش را گرفتم: روشن باشه لطفا. .بدون حرف نگاهم کرد، سرش و تکان داد و از اتاق خارج شد. بغض همچون طناب دار دور گردنم را می فشرد. ادم چقدر می تواند تنها باشد؟ چرا کسی درست نمی گوید به چه جرمی دارم مجازات می شوم؟ حس اضافه بودن را از همان کودکی در وجودم پرورش دادند. در چشمان همه می دیدم که از من می ترسند و سعی می کنند از من فاصله بگیرند. هیچ کس اجازه نمی داد کودکش با من بازی کند. خانم بزرگ تمام عمر سعی کرد قدرت را در دست داشته باشد و اجازه ندهد کسی بدون اجازه اش کاری انجام دهد. جز عمو آرتین که کاملا از خانواده و رسم و رسوماتشان فاصله گرفته بود. هیچ وقت گریه های عمه آذر را از یادم نمی برم. عمه دلش می خواست درس بخواند اما خانم بزرگ بدون در نظر

گرفتن خواسته ی او شوهرش داد با اینکه شوهرش اجازه داد درس بخواند اما عمه همیشه از زور گویی مادرش ناراحت بود. به خواست خانم بزرگ همه ازدواج می کردند وهیچ کس مخالفتی نمی کرد اگر هم می کرد همان اول با برخورد شدید خانم بزرگ سرکوب می شد. ان روز صبح که عصمت خانم وکاظم به عمارت امدن را خوب یادمه. داشتم حیاط پشت عمارت را جارو می کردم. زری یکی از خدمتکارها امد سراغم وگفت: خانم بزرگ کارت دارد. وقتی به اتاق خانم بزرگ رفتم . عصمت خانم و کاظم را انجا دیدم. خانم بزرگ خیلی سرد گفت: بنشین کنار. کاظم ترسیده بود. با چشم هایش می گفت بالاخره از شر تو خالص میشوم. هیچی نمی فهمیدم. چرا می خواست از دستم خلاص بشود آخر من که کاری به او نداشتم؟ عصمت خانم دستم را گرفت و کنار کاظم نشاند. آنقدر معذب بودم که…

دانلود رمان شب های ترسناک من
7.82 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان شب های ترسناک من هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان شب های ترسناک من

لطفا پس از مطالعه رمان شب های ترسناک من نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
melika8080
1 سال قبل

خیلی مسخره بود

کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک