دانلود رایگان رمان معشوق چاورهش اثر معصومه خدایی (نویسنده انجمن رمانبوک)
دانلود رمان معشوق چاورهش اثر معصومه خدایی (نویسنده انجمن رمانبوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
آرزوهایم را در آغوشت پوچ میکنم، دقایق میگذرند و این منم که کوچ میکنم. میشنوم صدایم را از اعماق چشمان بارانی! مداوم در این لحظات من هستم و نوای بیصدای شادابی …
خلاصه رمان معشوق چاورهش
“نونواری” نونواری را در آغوش تو میجویم، تویی روحم همه جانم که میگویم، در این شب ها که با یاد توام آرام، شود فاش آن نوای قلب تو باوان، همه کردند فراموشم ولی زنهار، تویی یارم، که میخوانم در این صحرا، مشو تیره اگر سوهان جانت میشوم هر دم، مشو خسته اگر شوقم رسد به آسمان هر دم …
“شفای درد” عاشق که میشوی دلت پر میکشد هر دم، شفای قلب بیمارست همی گویم همی گردم، به آن یار و به آن قوی و به آن دل، زنم رویش همی مُهری ز رنگ یک شفا تل، تمنای سخن دارد دو عینم، تمنای خزیدن در بغل دارد دو دستم، همی یارم همی جانم، همی چشم و چراغ من، همی روحم، همی قلبم، همی درد و فراغ من، شدم زنجیر و ماتم زده ام کاش و فقط ای کاش، فقط اندک تو را میدیدم و چشمت ز جنس راش …
” فضیلت” عشق را خلقت فضیلت بود، درد را خلقت رذیلت بود، هر چه را بوده ز آن درد بود، عشق هم ماتم زده سرد بود، عشق را آغوش تو جان بود، درد را مهر تو درمان بود …
قلم خوبی دارند می توانند احساسات را به تصویر بکشند
به امید خواندن نوشته های بیشتر از ایشان