رمان والامقام کیانا بازیار

رمان والامقام
عنوانرمان والامقام
نویسندهکیانا بازیار
ژانرعاشقانه، پلیسی، مافیایی
تعداد صفحه2607
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان والامقام اثر کیانا بازیار

رمان والامقام

دانلود رمان والامقام اثر کیانا بازیار با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

شاهکار احتشام، مردی مستبد و با ابهت است که مشهورترین مدل بین المللی جهان و سرپرستی گروه بزرگ مافیایی را با عنوان والامقام زیر نظر شکوهی اداره می‌کند، طی همدستی غزال احمدی ستوان یکم اداره آگاهی برای خرید سهام شرکت اسکورت سرویس، زنی با نام لیلیث را برای آشنایی با او و قانع کردن برای خرید سهام با نقشه به شاهکار احتشام نزدیک می‌کند، لیلیث زنی زیبا و با ذکاوت فرزند حاج محسن تاجر فرش که پس از فوتش اتفاقات عجیبی را برای دخترش رقم زد، اما شکوهی نقشه جدیدی داشت و …

خلاصه رمان والامقام

نگاهش به زیر افکنده شد، انگار چیزی میدانست که من نباید میفهمیدم و تبحر چشم خوانیام از رها بیشتر بود

– براش سخته، نتونسته مرگ حاج بابا رو هضم کنه. همین قسمت برایم گنگ بود، همین قسمت آزارم میداد، همین قسمت من را به پوچی میگرایید

– مرگ حاج بابا به من ربطی داره؟ چرا باید منو مقصر بدونه. سرش را بیشتر پایین آورد، حالا دیگر فقط مو های لختش نمایان بود

– تو رو مقصر نمی دونه، بهش فکر نکن. سرم را عاجز تکان دادم، رها یک چیزی را میدانست و نمیگفت، میدانست من عاشق حاج بابا بودم و محسوس کتمان میکرد

– وقتی می رم پیشش با بیزاری زمزمه می کنه برو. تو چشام نگاه نمی کنه، دستشو که می گیرم از دستم بیرون می کشه، این حالتش داره روانیم می کنه. سرش را نرم بالا آورد، چشمانش تر بود و سرشار از اشک… من یک شبه تمامم را باختم، او چرا گریه میکرد؟

– می دونم سخته، اما باید کنار اومد، اون مادر ماست و حال خوبی نداره، از لحاظ روحی داغونه و هنوزم نتونسته مرگ حاج بابا رو درک کنه. تو که شاهد بودی چقدر عاشق هم بودن. حالتش طبیعی نبود، هر لحظه بیشتر از قبل به پنهان کاریاش پی میبردمتو نمی دونی وقتی مادر آدم، گوشت و پوست و استخون آدم، دخترشو پس بزنه یعنی چی! اشکی که روی گونهاش چکید را پاک کرد و سربه زیرلب زد

– اون حتی منم پس می زنه لیلیث، حالش خوب نیست، شوک بدی بهش وارد شده! داغون شده! چیزی ازش نمونده. چشمان سبزش از خیسی اشک برق میزدند و رها برای هیچ موضوعی الکی گریه نمیکرد

– دروغ نگو رها! به خاطر اینکه من امیدوار شم دروغ نگو! من بچه نیستم که به خاطر توجه های خانم جون به تو حسادت کنم! پس منو با این دروغا قانع نکن! کنارم نشست و مثل من از روی دیوار سر خورد، انگشتش را روی دستم کشید، مثل بچگی ها… سرم را روی شانه اش گذاشتم و پریشان زمزمه کردم

– می ترسم! از روزی می ترسم که عاقم کنه! آه مادر آدمو بیچاره می کنه. اشکال فرضیای روی دستم میکشید تا مشوش بودنش را نفهمم و ندانم چه چیزی را از منی که به ظاهر خواهرش بودم پنهان میکند

– خانم جون چنین کاری نمی کنه لیلیث! دستش را محکم پس زدم، به طرفش برگشتم و با دو دستم صورتش را گرفتم

– رها تو می دونی، بهم بگو دلیل تنفر خانم جون از من چیه؟ چرا من رو مقصر مرگ حاج بابا می دونه.چشمانش هر لحظه بیشتر از قبل ازاشک پرمیشدند، دقیقا مثل گریه های ریرا…

– مزخرف نگو لیلیث. عصبی بودم، تا کجا میخواست تقلا کند و حرف نزند؟

– منو نپیچون، تو می دونی، بهم بگو. آنی هق هقش بلند شد و فقط گریه میکرد!

– حاج بابا قبل از مرگش عکسای تو رو در حال بازی دید! سکته کرد و راهی بیمارستان شد. داشتن از بیمارستان منتقلش می کردن تهران که آمبولانس ترمز می بره و می رن ته دره! میشنیدم، این روز ها فقط میگفتند و من میشنیدم، از دنیای تباه و لامروتم، از کثیفی بی حد و کثرم، این روز ها من فقط میشنیدم…

– حالا مطمئن شدم که حرف های تیمسار همش راست بوده. سشوار را خاموش کرد و درون کشو گذاشت، دستی به لباسش کشید و وارد پذیرایی خانه افخم ها شد که زنگ درب به صدا در آمد. با تعجب به طرف درب رفت و بدون نگاه کردن به چشمی درب آن را گشود، وقتی که درب باز شد و چهره مرد با مو های دمب اسبی اش نمایان، از بهت و ترس به درب چسبید و متحیر از نگاه سرمهای مرد زبانش بند آمده بود…

– به به، چه خانم زیبایی! چه چهره دلربایی! با شنیدن این جمله از زبان شکوهی، از بهت در آمد و خودش از درب جدا کرد …

دانلود رمان والامقام
10 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان والامقام هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان والامقام

لطفا پس از مطالعه رمان والامقام نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Ati
2 سال قبل

سلام خسته نباشی نویسنده عزیز.نوشته پر از دوگانگی و هجو بود و حتی یک جاهایی خود نویسنده رو هم به اشتباه انداخته بود.

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک