رمان ماهیماه
عنوان | رمان ماهیماه |
نویسنده | دریا دلنواز |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
تعداد صفحه | 938 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان ماهیماه از دریا دلنواز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
سروش عاشق خواهر دوستش میشود و با او ازدواج میکند، اما همسرش بخاطر اینکه برادرش به اسم او پول نزول کرده مجبور میشود پنهانی به خارج برود و سروش را رها کند. با یک مردی به اسم ارمان هم خانه میشود و …
خلاصه رمان ماهیماه
در اتاق اساتید منتظر سجاد ماند خبری نشد و سروش به سمت اتاق خود فکرت رفت. در اتاق را زد و با صدای بی حال پاسخ شنید. -دانشجو نمیپذیرم. در را باز کرد و سجاد سرش را از روی میز بلند کرد، فکر کرده بود بازهم دانشجوهای سمج سراغش آماده اند: تویی؟ کلاست تموم شد؟ وارد اتاق شد و در را بست، کتش را از تنش بیرون آورد و روی یکی از صندلی ها نشست. -خوب نیستی؟ اتفاقی افتاده؟ سجاد پیشانی اش را روی میز گذاشته بودو با چشمهای باز به روبه رویش خیره مانده بود. -سجاد… با فرشته حرفت شده؟! پاسخی نشنید نفسش را بی صدا بیرون فرستاد و دگمه بالای پیرهنش را باز
کرد. -اتاقت خیلی گرمه، چطوری نفس میکشی؟ سرش را از روی میز بلند کرد و به زیر میز دست برد. بطری آب یخ را به سمت سروش که همیشه خدا از گرما مینالید گرفت. -با آب خنک که آدم خنک نمیشه. بطری را یک نفس سرکشید، و به چشم های مات سجاد خیره شد. -تشنم بود! سجاد کلافه به نظر میرسید، کیفش را روی میز قرار داد و در حالی که به دنبال چیزی میگشت گفت: یه خبر دارم که نمیدونم واست خوبه یا بد بطری خالی آب هنوز لا به بلای انگشتانش بود، مکث کرد و منتظر ادامه جمله اش ماند.. -دو روزه که… مکث سجاد نفس را در سینه های او حبس کرد صدای بطری آب که
لابه لای انگشتان سروش گیر افتاده بود، شنیده میشد. طاقت نیاورد و پرسید؟ -بانو برگشته؟! سروش پرسید اما این تنها سوالی بود که دوست نداشت جوابی داشته باشد. حرکت دست های سجاد متوقف شد و با تاخیر به چشم های نگران سروش خیره شد: اره. دستهایش مشت شدن و بطری آب به زمین افتاد. نگاهش به بطری له شده آب بود و خیالش به دختر موبلوند سبزه رو.. نه عصبانی شده بود نه خوشحال فقط انگار که اورا با تمام هیبتش کسی بغل کرده و در دریا انداخته باشد غرق فکر و خیالی شده بود که چون باتلاق هر چقدر دست و پا میزد بیشتر فرو میرفت سجاد حرف های دیگری هم زد …
- انتشار : 25/10/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403