رمان ازت دورم اما دلم روشنه
عنوان | رمان ازت دورم اما دلم روشنه |
نویسنده | دریا دلنواز |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
تعداد صفحه | 2324 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان ازت دورم اما دلم روشنه اثر دریا دلنواز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
نفس که با وجود اینکه در خانوادهی مذهبی زندگی میکند، شیطنت های خودش را پنهانی انجام میدهد، مانند کلاس آواز و رقص و موسیقی ! او با پسری به اسم حامد آشنا میشود که مسیر زندگی نفس را بیراههی بیشتری میکشد، حالا درست زمانی که کار از کار گذشته امیرحسین، مرد دنیای نوجوانی نفس دوباره برمیگردد و …
خلاصه رمان ازت دورم اما دلم روشنه
الناز و سارا تو حیاط بودن با اینکه از رفتار مامان الناز شاکی بودم ولی به روی خودم نیاوردمو سلام علیک گرمی باهاشون کردم. با اینکه هوا سرد بود ولی روی زمین نشستیم. الناز موهاشو کج ریخته بود تو صورتش و با اون چشای خمارش که خدادادی بود خمیازهای کشید: نفس امروز بریم پارک فردا جمعه است کاریم نداریم. زانوهامو به طرف شکمم کشیدم و گفتم: اگه مامانم راضی شد میام ساعت ۵ خوبه؟ -مامانت میذاره خودت گفتی پنجشنبه و جمعه میذاره. -آره میدونم ولی میبینی که مامانم مودیه بستگی به حالش داره. نگام به سارا افتاد به یه نقطه خیره شده بود. یه سنگ کوچیک کنارم
بود برداشتمو پرت کردم طرفش: هوی چته تو؟ لبخند محوی زد: هیچی. به الناز چشمک زدم و رو به سارا گفتم: باز کی پرنسس مارو اذیت کرده؟ هان؟ موهای بورشو داد تو مقنعش و با بغض گفت: همسایه بالاییمون بود… اون پسره… -خب؟ -رفتن. این کلمه رو گفت و زد زیر گریه. منو الناز وسط زمین و هوا مونده بودیم تا حالا گریه های سارا رو ندیده بودم که این سعادت نصیبم شدو هق هق زدناشم دیدم خلاصه بعدن کاشف به عمل اومد که خانوم خانوما چشم پدر و مادر گرام رو دور دیده و عاشق شده. جناب همسایه ام بی خبر از این عشق آتشین بارشو گذاشته روکولش و رفته. سارا هم شرایط
منو داشت پدر و مادر اونم مذهبی و خفن بودن هر چند تنها فرقشون این بود که مامان بابای سارا اصرار داشتن که چادر سرکنه ساراهم مثلا به حرفشون گوش میداد ولی نزدیک مدرسه که میشدیم چادرشو برمیداشت و از اونور نزدیک خونشون که میشدیم سرش میکرد منم تقریبا همین شرایط و داشتم ولی نهایت به جلو وعقب رفتن مقنعه ام خلاصه میشد. منو الناز تو یه کلاس بودیم و بغل همم می شستیم کلاسمون پر بود از بچه های شر و شیطون مدرسه. من که دوبار فقط همین امسال تعهد داده بودم و یه بارم بابت فرار از مدرسه دو روز اخراج شدم دفعه آخر یعنی همون فرار و میگم …
- انتشار : 26/10/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403