رمان سر دلم را به سر دارت آویخته ام

رمان سر دلم را به سر دارت آویخته ام 1
عنوانرمان سر دلم را به سر دارت آویخته ام
نویسندههانیه وطن خواه (shazde koochool)
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه879
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان سر دلم را به سر دارت آویخته ام اثر هانیه وطن خواه (shazde koochool)

دانلود رمان سر دلم را به سر دارت آویخته ام اثر هانیه وطن خواه (shazde koochool) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کمند حشم، در خاندان حشمت‌ها بخاطر ننگی ناخواسته‌ که خودش دخالتی در آن نداشته جایگاهی ندارد! او از دانشگاه انصراف می‌دهد ولی در زمینه شغلی با تلاش بسیار به یک ثبات می‌رسد کمند در خانواده تنها با دخترعمویش رومینا ارتباط نزدیکی دارد، طوری که حاضر است برای رومینا از خودش هم بگذرد! نامزدی رومینا با پسر (میران ها) بخاطر اتفاقی بهم می‌خورد و دو خانواده به دشمنان هم تبدیل می‌شوند و در این بین کمند برای کمک به عزیزترین زندگی‌ش از یک طرف با یاور حشمت و از طرفی با امیرسردار میران وارد معامله می‌شود و …

خلاصه رمان سر دلم را به سر دارت آویخته ام

یاور تماسش را قطع نمی‌نمود و بدون این که به اخم های سیمین، توجه نماید، هر لحظه تن صدایش را بالاتر می‌برد. کارشکنی میران ها در ترابری محصولات، لحظه به لحظه برایش گران تر تمام می‌شد. من از کارها سر در نمی‌آوردم. اصلا علاقه ای هم نداشتم اما رومینا همیشه و از همان روزهایی که دست چپ و راستش را شناخت، به علت این که تنها وارث بی چون و چرای یاور حشمت بود، به کسب و کار خانوادگی پیوست. موفق هم بود. با این که دو سال از من کوچک تر بود، همیشه به او افتخار می‌کردند و این نبودنش، یک ضربه مهلک به بدنه اقتصاد خانواده وارد می‌ساخت.

مخصوصا که همین نبودن او باعث لجبازی میران‌ها با خاندان حشمت شده بود. آندره ای که از فحش آخر یاور، در صندلی اش کمی جا به جا شد را با پوزخند نگریستم و به این واسطه این حجم از مبادی آداب بودنش را به سخره گرفتم. یاور که تلفن را روی سطح میز پرت نمود و گوشی اش به بدنه یکی از فنجان های عزیز لب طلای سیمین اصابت نمود، پوزخندم گشاده تر شد شود و دراست انتظار یک دعوای مفصل ماندم. دادن یه همسر زیبا و به اما باور امروز آدم مهلت شدت غر غرویش نبود. نگاهش در اتاق غذاخوری چرخ خورد و روی من نشست. به پشتی بلند و چوبی صندلی‌ ام تکیه زدم و

منتظر سخنان کسالت بارش شدم. یاور: تو مگه دیشب با میران قرار نداشتی؟ نگاهم را از یاور به سمت یاسمنی که دست زیر چانه زده و مرا با نیشخند می‌نگریست کشاندم و گفتم: داشتم. یاور: درباره بارا چیزی نگفت. رنگ نیشخند یاسمن داشت، شدت بیشتری به خود می‌گرفت. -اصلا براش در حدی نیستین که بخواد دربارتون صحبت کنه، درباره من صحبت می‌کرد. و حال نوبت پوزخند من بود. پوزخندی که آتش به جان چشم های آرایش شده یاسمن انداخت. این زن نفرت انگیز ترین موجود دنیا بود و من دقیقا نمی‌دانستم چرا آندره رهایش نمی‌کرد و از این خانه لعنتی نمی‌رفت …

قیمت : 20000 تومان
خرید و دانلود فوری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان سر دلم را به سر دارت آویخته ام هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان سر دلم را به سر دارت آویخته ام

لطفا پس از مطالعه رمان سر دلم را به سر دارت آویخته ام نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ناشناس
11 ماه قبل

قشنگه

کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک